آخرین خبر

روایت اشکان کمانگری از آشنایی و خصوصیات شجریان

اشکان کمانگری درباره نحوه آشنایی‌اش با آثار شجریان و ویژگی‌های اخلاقی و کاری او به عنوان مدرس آواز می‌گوید: از اولین دفعات که صدای آسمانی ایشان را در دعای سحر می‌شنیدم به خیالم کسی آن را خوانده که هزار سال از ما مقدم‌تر است.

به گزارش آوای ایرانیان، اغراق نیست اگر بگوییم موسیقی ایرانی طی سال‌های گذشته در مقایسه با دهه‌های نه چندان دور (آن زمان که زنده‌یاد محمدرضا لطفی، هوشنگ ابتهاج و دیگر بزرگان با همکاری یکدیگر کانون چاووش را راه‌اندازی کردند و در سالهای پرتشنج دهه ۵۰ و ۶۰ به خلق آثار ماندگار پرداختند) روندی نزولی را پیموده و موسیقی آوازی ایران نیز تحت تاثیر موسیقی دستگاهی طی مسیر کرده است.

واقعیت این است که  طی سال‌های گذشته به دلیل وجود سبک‌ها و گونه‌های مختلف و تولید آثار سطحی (به خصوص در سبک پاپ) سلیقه مخاطبان و علاقمندان به خوانندگی و آواز تحت تأثیر قرار گرفته است. وجود ابزارآلات الکترونیک، کوتاه مدت بودن زمان تولید آثار به دلیل وجود نرم‌افزارهای متعدد کامپیوتری، عمومیت یافتن اینترنت و تعدد فضاها و بسترهای مجازی و باب شدن شیوه‌‌های تبلیغاتی مجازی مقولاتی هستند که بر کلیت موسیقی تاثیر گذاشته‌اند و درنهایت موسیقی ایرانی را نیز به سمت سویی دیگر برده‌اند که تولید آثار تلفیقی گاه غلط، نتیجه بارز قرار گرفتن در این مسیر است.

اشکان کمانگری یکی از خوانندگان جوان موسیقی ایرانی است که برای یادگیری آواز از محضر استادی چون محمدرضا شجریان  و دیگر مدرسان این سال‌ها بهره برده است. او که طی سال‌های حضورش در عرصه موسیقی آوازی با گروه‌های مختلف همکاری کرده و به تولید چندین اثر پرداخته، درباره اهمیت مقوله ردیف، عدم توجه نسل جوان به آن و تاثیرش بر کیفیت آثار گذشتگان می‌گوید: عمده آسیب در موسیقی ایرانی همین نادیده انگاشتن‌هاست. یک دوره‌ای، بخشی از هنرمندان می‌گفتند آخر چقدر ردیف دستگاهی؟! به کجا می‌خواهیم برسیم! درحالیکه گذشتگان ما تنها با تکرار و تمرین همان رپرتوآر سترگ ردیف، بیان شخصی خود را پیدا می‌کردند.

در دنیای امروز، نوجوانان و جوانان کمتر به سراغ مقوله آواز سنتی می‌روند، باتوجه به فعالیت متمرکزتان در این حوزه، دلیل این اتفاق چیست و چه آسیب‌هایی را در پی خواهد داشت.

در ابتدا باید بگویم، همیشه این مسئله وجود داشته است. تصورم این است اغلب افراد به دلیل زحمات بسیاری که این مقوله در پی دارد، به آن ورود نمی‌کنند و به یادگیری موسیقی ایرانی و آواز سنتی تمایلی ندارند. تنها آن تعدادی که واقعا در خودشان استعدادی می‌بینند و به ادامه کار امید دارند، پیگیر هستند که متاسفانه بسیاری از آنها نیز به دلیل کم‌توجهی به مقوله آموزش درست در موسیقی و هزینه‌هایی که باید صرف آن دوره‌ها شود، دست از کار می‌کشند یا به سمت موسیقی‌هایی می‌روند که به درآمد و پول نزدیکترند و انواع رایج موسیقی پاپ میزبان‌هاست.

عمده‌ترین و مهمترین آسیبی که از این روند حاصل می‌شود، چیست؟

مهمترین لطمه‌ای که این اتفاق در پی دارد این است که به حافظه شنیداری جامعه ایرانی آسیب می‌زند و می‌توان گفت در ادامه این روند، گوش مردم تقریباً با موسیقی اصیل و با اصالت بیگانه می‌شود.

شما در زمینه آواز از محضر اساتیدی چون حمیدرضا نوربخش، حسین عمومی و علی اصغر شاهزیدی بهره برده‌اید. آنچه به‌طور مشترک برای این هنرمندان اهمیت داشته، چیست؟

به نظرم خط اتصال اساتیدی که از آنها نام بردید، اخلاق و مردم‌داری است. اینکه با همه هنری که دارید و ارائه می‌کنید، در مقابل مردم و مخاطبان خاکسار باشید و بدانید که هنرتان متعلق به این مردم هست؛ لذا برای بیان آنچه در دل‌هایشان دارند، لازم نیست به دورها خیره شوید و دنبال حرف باشید که هم‌جواری با مردم، موسیقی و حرف خودش را به همراه دارد.

شما شاگرد محمدرضا شجریان نیز بوده اید. شناختتان از ایشان چیست؟ درباره ویژگی‌های‌ او به عنوان یکی از مدرسان آواز توضیح دهید و اینکه شما از ایشان چه آموختید؟

همیشه از اولین دفعات که صدای آسمانی ایشان را در دعای سحر می‌شنیدم به خیالم کسی آن را خوانده که هزار سال از ما مقدم‌تر است. بعدا که حدود ده سالگی‌ام نوار «خلوت‌گزیده» را شنیدم و عکس ایشان را دیدم، کم‌کم  متوجه شدم که تلاش مستمر و مداوم از این صدا، آوایی هزار ساله ساخته است. در ادامه، به وضوح در جلساتی که کارگاهی بود از نزدیک حساسیت، دقت و توجه ایشان به موضوع تلاش کردن را به چشم دیدم.

نادیده انگاشتن «ردیف» برای اغلب علاقمندان و هنرجویان ه حد آسیب‌زننده است و چه تاثیری بر آثار گذشتگان موسیقی ما داشته است؟

عمده آسیب در موسیقی ایرانی همین نادیده انگاشتن‌هاست. یک دوره‌ای، بخشی از هنرمندان می‌گفتند آخر چقدر ردیف دستگاهی؟! به کجا می‌خواهیم برسیم! درحالیکه گذشتگان ما تنها با تکرار و تمرین همان رپرتوآر سترگ ردیف، بیان شخصی خود را پیدا می‌کردند.

یکی‌دیگر از اتفاقات رخ داده در سال‌های اخیر، تشابه صدا و شیوه آوازخوانی یکسان خوانندگان موسیقی ایرانی است. این شباهت از کجا ناشی می‌شود؟ آیا باید برای رفع آن باید به سراغ اساتید و شیوه تدریس آنها رفت یا باید دلایل آن را در موارد دیگر مثلاً سلیقه و خواست مخاطبان جستجو کنیم؟

این وضعیت، محصول چند اتفاق است. یکی از این اتفاق‌ها و دلایل می‌تواند مخاطب باشد، اما اصل ایجاد علاقه است. اینکه رسانه ملی می‌تواند با پخش نمونه‌های گوناگون صوتی برای بسیاری از علاقمندان سبب‌ساز شود و زمینه را برای حضور آنها فراهم کند. از سویی دیگر، اگر شخص یا اشخاصی بخواهند در این راه بی‌پایان اثری به جای بگذارند، باید درباره شیوه‌های مختلف تحقیق کنند که در عمل هنگام کپی‌کاری از یکی دو شیوه‌ شاخص به قدری کار ظرافت دارد که عمر چند ساله‌ای که باید صرف آنها شود و احتمالا در ارائه‌ آثار دچار هم‌سویی یا هم‌رنگ شدن آوازشان با صاحبان شیوه می‌شود؛ که این اتفاق به لحاظ فنی در روند کارشان موفقیت به حساب می‌آید؛ اما مارکت و بازار، آن را طوری دیگر تفسیر می‌کند. درحالیکه این سیر طبیعی است و دوره گذر یک خواننده است.

شما نوازنده نیز هستید. اینکه خواننده موسیقی ایرانی، نوازندگی یکی از سازهای ایرانی را نیز بداند تا چه حد به او در زمینه آواز کمک خواهد کرد؟

البته من خودم را نوازنده نمی‌دانم، اما موسیقی را با فراگیری سنتور شروع کردم و تقریبا شش سال مداوم ساز می‌زدم. حال چند سالی است، فکر می‌کنم در موسیقی ایرانی این دو لازم و ملزوم یکدیگرند.

تعریفتان از تلفیق چیست و آن در موسیقی ایرانی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ اینکه برخی از خوانندگان سنتی، موسیقی ایرانی را با سازهای الکترونیک تلفیق می‌کنند، چه ویژگی‌ها و مضراتی دارد؟

قطعاً هر کسی نباید این کار را انجام دهد، مگر آنکه موسیقی خودش (یعنی بستر اصلی کاری که می‌سازد) را به خوبی بشناسد و سپس آن را مثلا با موسیقی ترک و عثمانی و ریتم‌های افریقایی تلفیق کند. شخص مذکور باید به این موضوع نیز توجه کند که آیا خلق تجربه‌های نو مورد پذیرش جامعه قرار می‌گیرد یا خیر؟

درباره چگونگی و نحوه تلفیق شعر و موسیقی نیز توضیح دهید.

در تلفیق شعر با موسیقی نیز بازهم مهم این است شخصی که به تلفیق این دو مقوله می‌پردازد و اثری را می‌نویسد، موسیقی را به خوبی بشناسد و شعر و ادبیات بداند. او باید دست‌کم یک دوره درک و دریافت شعر فارسی را گذرانده باشد و بداند هر شعری به درد هر نوع موسیقی نمی‌خورد. یا اینکه بداند، اصلا بعضی اشعار به موسیقی نیاز ندارند؛ زیرا با وجود و دارا بودن مولفه‌های لازم، همه چیز را با خودشان دارند و این کامل بودن، ظرفیتی برای طبع‌آزمایی با موسیقی باقی نمی‌گذارد. بی‌شک توجه به این موارد به تولید و ایجاد تلفیق‌های درست و تولید آثار با کیفیت تلفیقی کمک می‌کند. از سوی دیگر آهنگساز نیز باید در کارش از جسارت داشته باشد. او باید از شاعر بخواهد در صورت لزوم کلام را بر اساس ضرورت فضای جمله موسیقی و ریتمی که جریان دارد، تغییر بدهد تا به این ترتیب مخاطب شاهد اثری قابل اعتنا باشد.

مقوله آواز در دانشگاه‌های هنری تا چه حد مورد توجه است و کاستی‌ها چیست؟

به نظرم، کل مسیر آموزش با مشکلات بسیاری دست و پنجه نرم می‌کند و پرداختن به آن مشکلات و کاستی‌ها، فرصت و مجال طولانی‌تری می‌طلبد اما به‌طور کلی می‌توان گفت از هنرستان‌ها گرفته تا دانشگاه‌های هنری و آموزشگاه‌های آزاد، خیلی به مقوله آواز اهمیتی نداده‌اند و مسئولان امر نیز تقریباً به این موضوع بی‌اعتنا هستند.

از زمان شیوع کرونا اغلب هنرمندان فعالیت‌های خود را تعطیل کرده‌اند. شما چه ایده‌ای دارید؟

تقریبا کار همه همکاران در شرایط فعلی با چالش‌های بسیار روبرو شده است. در حال حاضر به دلیل بحران فعلی و خطر شیوع بیماری کرونا، تمام کلاس‌های درس باید بصورت مجازی برگزار شوند و تمام اجراها و کنسرت‌های موسیقی نیز تعطیل شده‌اند؛ لذا مسئولان وزارتخانه و ارگان‌های مربوطه باید برای گسترش امکانات مجازی و دسترسی آسان و ارزان‌تر اهالی و علاقمندان و مخاطبان موسیقی اقداماتی را در دستور کار قرار دهند.

در حال حاضر با چه گروه‌هایی همکاری می‌کنید؟

منتظریم تا در زمانی بهتر اثری که به آهنگسازی استاد محمدجواد ضرابیان آماده کردیم را تقدیم دوستان کنیم. به اضافه اینکه در حال حاضر با گروه استاد حسین بهروزی‌نیا همکاری تازه‌ای را آغاز کرده‌ام که امیدواریم پس از انتشار اثر، جهت اجرای آن مهیا شویم.

برچسب ها

ممکن است به این موارد نیز علاقه مند باشید:

0 دیدگاه در “روایت اشکان کمانگری از آشنایی و خصوصیات شجریان”

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

ویدئو

مشترک خبرنامه شوید

برای دریافت آخرین مطالب سایت در ایمیل خود عضو خبرنامه شوید