آخرین خبر

راز خلق ملودى‌هاى ماندگار عرفانى به روایت محمدجلیل عندلیبی

همیشه خودم را در قطعات دارای کلام جای شاعر می‌گذارم و به گونه‌ای آهنگسازی می‌کنم که خاطر شاعر آزرده نشود.

راز خلق ملودى‌هاى ماندگار عرفانى به روایت محمدجلیل عندلیبی

به گزارش آوای ایرانیان، محمدجلیل عندلیبی نوازنده و آهنگساز پیشکسوت در نهمین جشنواره بین‌المللی «دف نوای رحمت» تجلیل شد. این تجلیل به پاس یک عمر تلاش و خلاقیت هنری این پیشکسوت موسیقی صورت گرفت. محمدجلیل عندلیبی زادهٔ سال۱۳۳۳ در سنندج آهنگساز و نوازنده سنتور اهل ایران است.

عندلیبی که در خانواده‌ای اهل موسیقی پرورش یافته، در سال ۱۳۳۳ در محلهٔ چهار باغ سنندج متولد شد. او در خانواده‌ای پرورش یافت که هم از طرف مادری، یعنی داییش که خوانندهٔ رادیو بود به نام حکمت نوبری و هم از طرف پدری، ایرج عندلیبی که از خواننده‌های خوش صدا و مشهور رادیو و تلویزیون بود، کمک و راهنمایی شد.

به همین جهت در ۱۲ سالگی به مدت ۳ سال خواننده فرهنگ و هنر سنندج به سرپرستی حسن کامکار گردید و از ۱۵ سالگی نوازندگی سنتور را آغاز کرد. در سال ۱۳۵۲ وارد دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران شد و نزد هنرمندانی همچون نورعلی خان برومند، داریوش صفوت، احمد پژمان، علیرضا مشایخی، هرمز و شاهین فرهت و محمدتقی مسعودیه و مهدی برکشلی آموزش دید.

عندلیبی به سال ۱۳۵۴ در دانشکدهٔ هنرهای زیبا علاوه بر ساز تخصصی سنتور و ساز الزامی پیانو، ساز دوم فاگوت را زیر نظر «پرژرف» بلغاری فرا گرفت که باعث گردید عملاً به‌طور آکادمیک موسیقی کلاسیک غربی را تجربه کند. در سال ۱۳۵۵ به دعوت داریوش صفوت وارد تنها مرکز حرفه‌ای موسیقی سنتی یعنی مرکز حفظ و اشاعهٔ موسیقی ایران گردید و ضمن تدریس سنتور، گروه مشتاق یا مولانا را تشکیل داد. ضمناً گروه مولانا ادامهٔ همان ارکستر فوق برنامه دانشگاه تهران بود. وی با خوانندگان بنام ایران مانند شهرام ناظری و علی‌رضا افتخاری همکاری داشته‌ است.

او کنسرت‌های متعددی در کشورهای مختلف با گروه مولانا به سرپرستی و آهنگسازی خویش اجرا کرده و به معرفی موسیقی سنتی در تمام دنیا مبادرت ورزیده‌ است.

وی تاکنون حدود ۳۰ آلبوم ازجمله نام‌های شعر و عرفان، بی‌قرار، کیش مهر (شهرام ناظری) سروستان و بیاد یاران، مولانا با صدای رضوی سروستانی، شکوفه‌های جاویدان و گل افشان با صدای شاپور رحیمی، قسم با صدای کامیا بهزاد، جاده ابریشم، غریبستان، امان از جدایی، خداحافظ و تازه به تازه و اخیراً آلبوم گرفتار برای علیرضا افتخاری را آهنگ‌سازی کرده‌ است. در سال ۱۳۹۲ مدرک درجه یک هنری به وی اعطاء شد.

در زمینه موسیقی عرفانی کردستان «با قدسیان ۱-۲-۳»، پیام عزیزی و حسام لرنژاد و «با قدسیان ۴» با صدای جمیل خالدی، «تُنگ شکر» با صدای احمد کامیار و آلبوم موسیقی «صدای بی صدایی» با صدای رسول شریفی، از دیگر آثار اوست.

«از نوازندگی تا آهنگسازی»، نام کتاب آموزشی وی برای ساز «دف» است که بر اساس ذکرهای خانقاه کردستان نوشته شده‌است.

به بهانه تجلیل یک عمر فعالیت هنری، مصاحبه‌ای با محمدجلیل عندلیبی صورت گرفته که در ادامه می‌خوانید:

شما چند دهه به آهنگسازی و تدریس موسیقی اشتغال داشته‌اید بخصوص آثاری ماندگار از شما برای بسیاری از مخاطبین خاطرات عدیده‌ای رقم زده. برای ما در مورد چگونگی کار آهنگسازی و از راز خلق این ملودی‌های ماندگار بگویید.

همیشه خودم را در قطعات دارای کلام جای شاعر می‌گذارم و به گونه‌ای آهنگسازی می‌کنم که خاطر شاعر آزرده نشود. بنابراین با شعر به نوعی زندگی می‌کنم. آن را حفظ می‌کنم و در طول روز بارها و بارها در راه رفتن و کارهای روزمره‌ام مرورش می‌کنم. کم کم تِم بر روی اثر می‌نشیند و ایده موسیقی جرقه می‌زند و بعد آن را تکمیل می‌کنم. اولین و مهم‌ترین مرحله برقراری ارتباط با شعر است. باید اول از همه با شعر ارتباط بگیرم چراکه شعر که بن‌مایه مناسب و مستحکمی داشته باشد و به‌ خصوص تصویر داشته باشد راحت‌تر حفظ شده و با تکرار شعر کم کم و به تدریج با نغمات مختلف امتحان کرده و خط اصلی ملودی را که به دلم نشست و احساس کردم گیراست آن را گرفته و بسط و گسترش می‌دهم و به تدریج خطوط دیگر را متناسب با واژگان و مفهوم کلام پیش می‌برم تا جاییکه تمام آهنگ ساخته می‌شود. پس از آن شروع به چکش‌کار آهنگ کرده و پرداخت نهایی را روی آن انجام می‌دهم سپس مرحله بعدی یعنی تنظیم آغاز می‌شود و ارکستراسیون که چه سازبندی و تنظیمی برای آن آهنگ مناسب است و مراحل بعد.

خدا را شکر می‌کنم که اکثر قطعاتم را مردم در زمینه موسیقی‌های عرفانی و سنتی و اصیل دوست دارند و این قطعات به دنیا نیز معرفی شده‌اند. این‌ها همه از لطف خداست. چراکه همواره که شعری را انتخاب می‌کنم با نیت پاک و با این ایده که خداوند نظاره‌گر ماست موسیقی عرفانی را خلق می‌کنم و خدا هم مرا در این پروسه کمک می‌کند و بعد که آهنگ ساخته می‌شود و کامل می‌شود آنگاه می‌دانم که این کار موفق و ماندگار خواهد شد.

بخش قابل توجهی از آثار شما را موسیقی‌های عرفانی تشکیل می‌دهد. چطور شد به این گونه از موسیقی متمایل شدید؟

خانواده من از ابتدا اهل عرفان و موسیقی بودند. یادم است از کودکی با پدر مرحومم در خانقاه‌ها شرکت می‌کردم و نوای دف از همان زمان در ذهن و روح و جان من نشسته بود. از پنج سالگی یادم است وقتی جدم می‌خواند، یک ضبط ریلی داشت که صدای خودش را برای اولین بار ضبط کرده بود و قطعه «در جان که کرده منزل جانان ما محمد» را خوانده بود. ازین رو من چون در محیطی رشد یافتم که با عرفان و خانقاه عجین بود، من هم در این فضا پرورش  یافتم و به عرفان به صورت اعم و موسیقی عرفانی به صورت اخص روی آوردم.

صدای تار را آن زمان بیشتر از سنتور دوست داشتم اما سازى گران بود و سنتور خریدم

از آغاز فراگیری موسیقی برایمان بگویید و اینکه چطور ساز سنتور ساز تخصصی‌تان شد؟

موسیقی را از ۱۳ سالگی با آوازخوانی شروع کردم و این به خاطر تشویق‌های عمو و پدرم بود. سه سال همراه با حسن کامکار خوانندگی می‌کردم و بعد از آن در دوران بلوغ به دلیل این که صدایم تغییر کرده بود، به ساز زدن روی آوردم. صدای تار را آن زمان بیشتر از سنتور دوست داشتم اما چون تار گران بود من سراغ ساز دیگرى رفتم و سنتور خریدم که قیمت مناسب‌تری داشت و از آن به بعد این ساز را ادامه دادم. اینطور شد که من سراغ سنتورنوازى رفتم و آن را به صورت تخصصى ادامه دادم.  بعد از سه سال به دبیرستان هدایت سنندج آمدم و ارکستری را تشکیل دادم. هر سازی به دستم می‌رسید از جمله تار و تنبک و آکاردئون می‌نواختم اما ساز اصلی‌ام سنتور بود.

مشوّق اصلی‌تان چه کسی بود؟

مشوق من در موسیقی بیشتر مادرم بود. وقتی بچه بودم و سنتور می‌زدم، از من می‌خواست برای خانواده ساز بزنم و خودم هم دوست داشتم بقیه برایم کف بزنند. سال ۱۳۵۲ وارد دانشکده هنرهای زیبا شدم و با اساتیدی همچون دکتر داریوش صفوت، علیرضا مشایخی، احمد پژمان و… آشنا شدم. بعد از دو سال به مرکز حفظ و اشاعه موسیقی در صداوسیما رفتم و همیشه دلم می‌خواست در این بخش ارکستری را تشکیل بدهم و ارکستر مولانا را از فوق برنامه دانشگاه تهران آغاز کردم و اولین کنسرتم در همکاری با نورالدین رضوی سروستانی بود. به تدریج همکاری‌ام با دیگر گروه‌ها و خواننده‌ها بیشتر شد و در زمینه گروه‌نوازی در اکثر شهرها کنسرت برگزار کردم و در خارج کشور هم تقریبا در تمام قاره‌ها به اجرای موسیقی پرداختم و برای بسیاری از آثار و ضبط آن‌ها به اروپا و آمریکا رفتم. از دهه شصت همکاری‌ام با خوانندگانی چون شهرام ناظری و علیرضا افتخاری آغاز شد و آثاری درخور برای این دو خواننده توانمند کشورمان و نیز دیگر خوانندگان خلق کردم.

اولین کار شاخصی که انجام دادید چه بود؟

سال ۱۳۵۶ یک اتفاق مهم افتاد و آن ورود دو دف در کنسرت بود که فرشید عندلیبی و عبدالجبار احدی می‌نواختند و برای اولین بار به ارکستر سنتی ایران اضافه شد. اولین همکاری ام با رضوی سروستانی در دستگاه ماهور دو تصنیف بود که یکی بر این شعر سعدی ساخته شد: «من چرا دل به تو دادم که دلم می شکنی» و دیگری « با باد صبا وقت سحر جلوه‌گری بود» بود. بعد از آن با شهرام ناظری آلبوم‌های «عرفان»، «کیش مهر»، «بی قرار» را ساختیم که در آن از ساز دف استفاده شد. در این دوران بود که موسیقی کردی چه از جنبه نرم‌افزاری چه از جنبه سخت‌افزاری خدماتی به موسیقی اصیل و سنتی ارائه کرد ازجمله ساز دف که ساز خانقاهی و بومی منطقه کردستان بود و در این دوران برای اولین بار وارد موسیقی سنتی و دستگاهی ایرانی شد و در این ارکسترها استفاده شد. بخش نرم‌افزاری خدمات کردستان به موسیقی سنتی خلق آثار آهنگسازی من و دیگر آهنگسازان هم دوره‌ام بودند که بسیاری از قطعات موسیقی سنتی را با رگه‌ها و ریشه‌هایی از موسیقی کردی می‌ساختیم و بدین گونه رنگ و بویی از موسیقی کردی به کالبد تنومند موسیقی ایرانی تزریق می‌شد.

همیشه بر ترویج ریتم‌های خانقاهی نظیر هفت هشتم، دو چهارم و ریتم‌های کردی تاکید داشتم. اجرا با محمدرضا شجریان در قطعه «تنیده یاد تو در تار و پودم» و ساخت آلبوم خانقاهی با بهروز توکلی به نام «هی گل» از کارهای شاخصم در دهه ۶۰ بود. «حق تو را نگه داره» نیز تصنیفی برگرفته از خانقاه بود که شهرزاد عندلیبی اشعار خانقاهی را در کتابی جمع‌آوری کرد و من از میان آن‌ها برگزیدمش. «هی گل» در تمام ایران از نظر دف‌نوازی و سه‌تار درخشید. زیرا آن زمان ارکستراسیون دف و سه‌تار وجود نداشت. تا آن زمان دف تنها در خانقاه‌ها و مراسم منطقه کردستان بود و سه‌تار نیز سازی اغلب تک‌نوازی در موسیقی ردیف‌دستگاهی ایرانی بود که در این برهه این دو در کنار هم جلوه‌گر شدند و موجی نو از تنوع به موسیقی ایرانی افزوده شد.

یکی از خوانندگانی که میزان قابل توجهی از آثار و فعالیت‌های موسیقایی‌تان را با او انجام دادید علیرضا افتخاری خواننده موسیقی ایرانی بود. از همکاری‌تان با این هنرمند بگویید.

 کنسرت جاده ابریشم را به خوانندگی علیرضا افتخاری در سال ۱۳۶۸ در کشورهای ژاپن، شوروی، و چین برگزار کردیم. قرار بود هر کشور یک قطعه را بسازد و بعد از انتخاب شدنش آن قطعه را رهبری کند. خوشبختانه با خلاقیتی که به خرج داده شد، ایران انتخاب شد و من بر این شعر سعدی «بنی آدم اعضای یک پیکرند» آهنگسازی کردم و رهبری ارکستر ژاپن، چین، ایران و شوروی را برعهده گرفتم. با اساتید بین‌المللی زیادی در این تجربه همکاری کردم و به مدت ۳۰ شب در تمام شهرهای ژاپن این کنسرت را اجرا کردیم. علیرضا افتخاری هم در آن زمان یکی از خوانندگان جوان و جویای نام بود و توانایی کم‌نظیری در خوانندگی داشت بخصوص در تصنیف‌خوانی که تبهر ویژه‌ای داشت و این مهارت او را به یکی از پرکارترین خواننده‌های دهه‌های شصت و هفتاد شمسی بدل کرد.

۴۵ سال است که موسیقی را به صورت حرفه‌ای در دو زمینه دنبال می‌کنم. یکی موسیقی سنتی و اصیل ایرانی است که ۳۶ آلبوم نتیجه آن است و دیگری موسیقی کردی و عرفانی که تا به امروز همچنان این دو زمینه را دنبال کرده و آثار متعددی خلق کرده‌ام. موسیقی در این چند دهه پیشرفت قابل قبولی داشته و بستری را که نسل ما از آهنگساز گرفته تا نوازنده در آن دوران با سختی‌های خاص خود فراهم کردند زمینه ساز راهی هموارتر برای موزیسین‌های امروزی بود تا بتوانند بدون موانعی که در زمان ما وجود داشتند به خلق هنر و زیبایی بپردازند. موسیقی سنتی و اصیل ایرانی بخصوص از جنبه نوازندگی و تکنیک در حد بسیار بالایی پیشرفت داشته لیکن از منظر محتوایی و آهنگسازی و خلق آثار ماندگار هنوز دهه شصت و هفتاد پیشتاز هستند و این مساله شدیدا به ارتباط با شعر و کلام پیوند می‌خورد و آهنگسازان و موزیسین‌های جوان هرچه بیشتر باید ارتباط خود را با شعر و محتوای کلام و درک واژگان که به تلفیق درست شعر و موسیقی می‌انجامد، اهتمام بورزند.

نهمین جشنواره بین المللی «دف نوای رحمت» ۲۲ تا ۲۵ مرداد ماه در شهر سنندج برگزار شد.

برچسب ها

ممکن است به این موارد نیز علاقه مند باشید:

0 دیدگاه در “راز خلق ملودى‌هاى ماندگار عرفانى به روایت محمدجلیل عندلیبی”

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

ویدئو

مشترک خبرنامه شوید

برای دریافت آخرین مطالب سایت در ایمیل خود عضو خبرنامه شوید