آخرین خبر

سرای سیمین و جلال؛ قرابت نور و شعور

تهران- ایرنا- خانه‌موزه سیمین و جلال که بیش از ۱۶ سال محل زندگی مشترک دو نویسنده مطرح معاصر و نزدیک به ۶۰ سال مامن سیمین دانشور یکی از مهم‌ترین زنان نویسنده ایران بوده، امروز به موزه‌ای تبدیل شده که روشنایی و فرهیختگی در آن متبلور است.

خانه برای همه انسان‌ها نه فقط یک کلمه در ذهن و معنایی در عین که مفهومی فراتر از محل آرامش، پایگاهی برای استقرار و قراری برای اندیشیدن را در خود پناه داده؛ مفهومی که گسترده تر آن را در کلمه وطن می توان یافت.

با این تعبیر، خانه ای که جلال آل احمد (۱۳۰۲ تا ۱۳۴۸) نویسنده، پژوهشگر و چهره مطرح معاصر طی سال های ۱۳۰۰ تا ۱۳۰۲ ساخته و در نامه هایش به همسرش؛ سیمین دانشور (۱۳۰۰ تا ۱۳۰۹) از آن یاد می کند؛ محلی است برای به ثبات رسیدن آنها که تنها دو سال قبل ازدواج کرده و بعد از مدتی زندگی مشترک از هم دور مانده بودند.

جلال که از سال ۱۳۲۴ با انتشار مجموعه داستان زیارت وارد عرصه داستان‌نویسی شد و البته پیش از آن فعالیت‌های سیاسی را آغاز کرده بود، در سال ۱۳۲۷ برای اولین بار سیمین دانشور را ملاقات و با وجود مخالفت های خانواده اش در سال ۱۳۲۹ با وی ازدواج کرد. دانشور نیز در این زمان در مقطع دکتری دانشگاه تهران دانش‌آموخته شده بود و در سال ۱۳۳۰ با بورسیه‌ای از موسسه فولبرایت برای گذراندن دوره‌ای راهی دانشگاه استنفورد آمریکا شد.

در همین سال ها بود که سازمان اوقاف قطعه زمین‌هایی را به نویسندگان و شاعرانی می‌داد که از خود خانه‌ای نداشتند و این قطعه زمین هم در منطقه یک کنونی شهردار تهران و محله دزاشیب به جلال داده شده بود. وی خود طرحی را برای خانه کشید و فرهنگ معینی دوست معمار وی آن را به نقشه قابل اجرای این خانه تبدیل کرد و طی دو سالی که سیمین در ایران نبود و جلال هم مطابق سال‌ها و روزهای دیگر از سیاست سرخورده، آن را ساخت.

این خانه فقط شاهد و محل زندگی دو نویسنده مطرح معاصر ایران طی ۱۶ سال (از ۱۳۰۲ تا ۱۳۴۸ که جلال از دنیا رفت) و بعد تا سال ۱۳۹۰ محل زندگی سیمین نبود؛ بلکه پاتوق شماری از مهم‌ترین نویسندگان و شاعران و هنرمندان دیگر نیز بوده که به آنها سر می‌زدند و در سال ۱۳۸۳ و وقتی هنوز «سیمین خانم» زنده بود ثبت ملی شد و بعد از درگذشت سیمین دانشور، با وجود کشمکش بین ورثه توسط شهرداری منطقه یک خریداری و بعد از مرمت اساسی از ۷ اردیبهشت سال گذشته (همزمان با سالروز تولد سیمین دانشور) در آن به روی همه علاقمندان باز شد.

حالا ۵۱ سال بعد از جلال و ۸ سال بعد از آنکه سیمین نیز به او پیوست، در صبح یک روز پاییزی و در آستانه سالروز درگذشت جلال آل‌احمد (۱۸ شهریور ۱۳۴۸) سری به خانه آنها زده‌ایم. یک خانه آجربهمنی دوطبقه (که البته از بیرون یک‌طبقه دیده می شود) در زمینی به مساحت حدود ۴۵۰ متر و بنای بیش از ۲۰۰ متری که در برخورد اول اتاق‌های کار هر دو، گنجه‌های درشیشه‌ای پر از کتاب‌های فارسی، فرانسه و انگلیسی از کف تا سقف، پنجره‌های بزرگ و اتاق‌های نورگیر و روشن، تابلوهای زیبای نقاشی که اغلب هدیه است، حیاط دلباز، گلدان‌های فراوان و درختان به کمال و حوض آب وسط حیاط جلب توجه می‌کند؛ در یک کلام نور و فرهیختگی و سادگی است. هر چند اینجا خانه سیمین و جلال است، خبری از جلالت‌مآبی، پرده‌ها یا فرش‌های مجلل، یا حتی مصالح ساختمانی گران‌قیمت نیست.

خانه دو در دارد، یک در ماشین رو و یک در کوچک در بن‌بست ارض که گفته می‌شود خود جلال این نام را برای آن گذاشته است. برای ورود به خانه باید زنگ بزنی تا مسئول در را برایت باز کند و اخیرا هم خرید بلیت برای ورود به آن ضروری است. وارد که می شوی یک هشتی نسبتا بزرگ (دست‌کم با معیارهای امروز خانه‌سازی در تهران) می‌بینی که سمت چپ به سوی آشپزخانه و از آن به حیاط می‌رود و سمت راست اتاق نشیمن، اتاق ناهارخوری و اتاق کار جلال است.

آثار هنری زیادی روی دیوارهای اتاق های مختلف دیده می‌شود؛ از پرتره سیمین کار آیدین آغداشلو تا بهمن محصص، هانی بال الخاص، بهجت صدر و دیگران؛ ولی اتاق نشیمن بیش از دیگر فضاهای خانه حاوی آثاری از قمر حکمت مادر سیمین دانشور است که در آن ۵ اثر رنگ روغن در سبک واقع‌گرایی از وی دیده می‌شود. کنار اتاق نشیمن، اتاق ناهارخوری است که غیر از یک میز ناهارخوری و وسایل معمول روی آن در قفسه‌های شیشه‌ای و گنجه‌ها، اسناد مربوط به سیمین در آنها حفاظت شده است؛ مانند سند ازدواج سیمین و جلال و حلقه‌های ازدواج شان.

دو ایوان در شرق و غرب خانه مشهود است؛ ایوان غربی منتهی به اتاق کار جلال با پنجره‌ای ضربی و با ارتفاع کل اتاق است و شرقی ترین قسمت خانه نیز اتاق مستخدم است که یخچالی درون آن و تختی دیده می شود. اتاق کار جلال در ضمن غیر از گنجه‌های درشیشه‌ای که پر از کتاب هستند، نردبان چوبی هم دارد که به گفته مسئول خانه‌موزه برای برداشتن کتاب‌ها از داخل گنجه از آن استفاده می‌کرده و جنب آن هم اتاق کوچکی است که چرخ خیاطی سیمین در آن گذاشته شده است.

درست مقابل هشتی ورودی اتاق خواب قرار دارد که یک میز کار و یک کاناپه کوچک یک‌نفره‌ و مقداری لوازم شخصی سیمین در آن چیده شده و باز هم تابلوهای زیبایی روی دیوارها نصب شده‌اند که البته نام نقاش تمام آثار مشخص نیست.

از سمت چپ ورودی که می‌روی ابتدا اشپزخانه است، از داخل آن پله‌هایی به سمت حیاط می‌رود و کنار آن پله‌هایی باریک و تقریبا پیچ‌درپیچ به طبقه دوم که اتاق کار سیمین است. اتاق کار سیمین نسبت به بقیه اتاق‌های بنا روشن‌تر و بزرگ‌تر است. میز کار نسبتا بزرگ، بازهم کتاب‌های فراوان داخل گنجه و روی میز کار، تخت یک‌نفره ساده، تابلوهای روی دیوار و مبل‌هایی از جنس مبل‌های اتاق نشیمن، پرده‌های ساده و دو پنجره به سمت حیاط و کوچه که اتاق را کاملا روشن کرده و دست آخر بسته پستی کتابی که به نظر می‌رسد از یک کشور فرانسه‌زبان رسیده و باز نشده روی میز کار جلب توجه می کند. گنجه کوچکی کنار ورودی سمت راست اتاق هم یادداشتی از سیمین برجای مانده است که در آن قرص‌هایی که هر روز باید می‌خورد نوشته، شاید تاثیرگذارترین جمله سیمین این باشد: شب برای خواب، متاسفانه قرص‌های … 

وارد حیاط که می‌شوی، حوض آبی‌رنگ وسط حیاط که فواره‌اش هم کار می کند، گلدان‌ها و درخت‌ها که بیشتر درخت‌های کاج تنومند و البته چند درخت میوه هستند جلوه نمایی می‌کنند. سرویس بهداشتی هم در گوشه حیاط قرار دارد که البته برای راحتی بازدیدکنندگان به سرویس‌های اصلی افزوده شده است.

آب انبار هم که بالای آن را فضای گلخانه‌ای مسقف و شیشه‌ای پوشانده با چند پله از حیاط و از سمت شرق قابل دسترس است. روی دیوارهای آب‌انبار عکس‌های زیادی از تصاویری که جلال حین ساختن خانه می‌گرفته و همراه یادداشت‌هایی برای سیمین می فرستاده دیده می‌شود، میز ناهارخوری مستطیل بزرگی نیز وسط آب انبار است با تعدادی صندلی چوبی.

امروز که روزی وسط هفته است و گرمای تابستان نیز کمتر شده، نسبتا تعداد بازدیدکننده‌ها کم نیست و در هر ساعت تقریبا پنج، شش نفری مشغول بازدید هستند. مسئول بلیت‌فروشی خانه موزه می گوید: بیشتر پنجشنبه و جمعه ها اینجا بازدیدکننده داریم ولی بعضی روزها هم مثل امروز شلوغ است و می بینید که در بسته نمی شود، البته بازدیدکننده خارجی هم زیاد داریم؛ از آمریکا، ایتالیا و آلمان به اینجا می‌آیند.

یکی دیگر از مسئولان آن هم در پاسخ به اینکه آیا روند فروش بلیت برای بازدید از خانه موجب کاهش تعداد بازدیدکنندگان شده یا خیر می‌گوید: این موضوع از قبل از عید به ما ابلاغ شد، در برابر آن مقاومت کردیم زیرا مبلغ دریافت بلیت در برابر هزینه‌های این خانه موزه ارزشی ندارد. اما خوشبختانه بر تعداد بازدیدکننده‌ها اثر نگذاشته است.

نظر ما این بود که شماره حسابی بدهیم برای کسانیکه مایل هستند به خانه موزه یا برنامه‌های فرهنگی استفاده کنند. ضمن اینکه قصد داریم از فضای خانه‌موزه برای کارهای فرهنگی بیشتر استفاده کنیم و مشغول رایزنی برای جلب حمایت مسئولان معاونت فرهنگی شهرداری هستیم.

امید که تبدیل خانه سیمین دانشور و جلال آل احمد به خانه‌موزه و نجات از خرابی یا تبدیل شدن آن به آسمان خراشی بی‌هویت، توجه همه ما به ویژه مسئولان را به تاریخ معاصر، چهره‌های مطرح و موثر آن و تدقیق در جزئیات زندگی آنها از جمله محل سکونت، عادات، دست‌نوشته‌ها، خاطرات و زندگینامه‌های شان فراتر از وابستگیها و تعلقات سیاسی و جناحی بیشتر از قبل جلب کند؛ باز امید که استقبال از این خانه‌موزه نه فقط توسط علاقه‌مندان ادبیات و کارشناسان ایرانی و خارجی تاریخ معاصر که همه مردم و بیشتر از همه مدیران مدارس و دانش آموزان و دانشجویان رشته‌های مختلف و پژوهشگران، مسئولان شهری را نیز به هزینه‌کرد برای مرمت این خانه ها مانند خانه نیما یوشیج در نزدیکی خانه جلال و دیگر اماکن باقیمانده چهره های معاصر بیشتر از قبل دلگرم کند تا شاید بیشتر ببینیم و بشناسیم و بهتر زندگی کنیم.

 

منبع: ایرنا

 

برچسب ها

ممکن است به این موارد نیز علاقه مند باشید:

0 دیدگاه در “سرای سیمین و جلال؛ قرابت نور و شعور”

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

ویدئو

مشترک خبرنامه شوید

برای دریافت آخرین مطالب سایت در ایمیل خود عضو خبرنامه شوید