حکایت انتشار آلبوم کوروش یغمایی خارج از ایران
آوای ایرانیان: بالاخره کوتاه آمد. این بهترین جمله است. نمیتوان گفت شکست خورد. برای دردنامهای که بالاخره در سایتش منتشر کرد و پای آن نوشت «کوروش یغمایی، خرداد ۱۳۹۵»، بهترین جملهای که میتوان گفت همین است که بگوییم: «مرد! شما خوب کاری کردید که کوتاه آمدید!»
او البته نمیخواست شکست بخورد و نخورد؛ کوتاه آمد. شکست برایش انجام کاری بود که غیرقانونی و خارج از قاعده است و حالا کاری خارج از قاعده انجام نداده. شکست برایش انجام کاری بود که به آن قائل نیست و همه جوانیاش را پای آن گذاشته است. میخواست هر کاری را که منتشر میکند، اول مردم خودش بشنوند و این، مثل اهدای میوه نوبرانه یک باغ بود به عزیزانش؛ اما عدهای -که معلوم نیست کیستند- نگذاشتند میسر شود.
از دوستان نزدیکش، هرکس که رسید، گفت: «کوروش، چرا معطل میکنی؟ آلبوم را بده شرکتهای خارجی منتشر کنند. مردمت هم میشنوند.» اما او مثل کسی که به او اتهامی خورده باشد و میخواهد به همه ثابت کند بیگناه است، صبر که نه -شاید با عرض معذرت- لج کرد تا با نهایتِ آقایی و ملایمت منتظر بماند؛ اما حتی این صبر و بردباری شرافتمندانه و آقامنشانه هم کسانی که معلوم نیست کیستند را شرمنده نکرد و استاد، عاقبت قلم برداشت و نوشت: «هر چند که در ۳۷ سالی که پشت سر نهادهایم، ۲۷ سال ممنوعیتهای گوناگون هنری را با شکیبایی و ایستادگی گذراندهام، اما بر پایه وظیفهای ملی و هنری که همواره بر دوش خود احساس میکنم، برای ثبت و حفظ این دستآورد مهم فرهنگی -که نام ایران را برای نخستینبار در رسانههای موسیقی روز جهانی مطرح میسازد- ناگریز و ناگزیر «با پوزش از پیشگاه مردم فرهیخته و گرانمایه ایران» آلبوم «مَلِکجمشید» و در پی آن، دیگر آثار موسیقی خود را در خارج از ایران و به شیوهای جهانی منتشر خواهم کرد. به هر روی آلبوم «ملکجمشید» منتشر شد؛ اما نه آنگونه که میخواستم در سرزمین و میهنم ایران، بلکه در کشوری دیگر و برای جهانیان…» و زیرش امضا کرد: «کوروش یغمایی، خرداد ۹۵»
او شکست نخورد. کوتاه آمد و روسیاهی بردیگران ماند.
***
نیای بزرگ کوروش یغمایی، یغمای جندقی گفته است:
«ز پیکان تو گفتم دل بسوزم
کنون ترسم ز دل پیکان بسوزد»
با اینکه خودم هم از جمله کسانی بودم که اعتقاد داشتم استاد باید سالها قبل این آلبوم را خارج از ایران منتشر میکرد، هنوز دست و دلم نمیرود آلبوم یک استاد بزرگ فرهیخته موسیقی کشورم را با لیبل خارجی دانلود کنم و بشنوم. مدتها در ذهنم مرور کرده بودم که پوستر آلبوم «ملکجمشید» بر در و دیوار شهر میدرخشد و مردم به خالق یکی از زیباترین و باشخصیتترین آهنگهای موسیقی راک، با آن حال و هوایی -که علیرغم مدرن بودن به جان ما نزدیکاند- سلام میکنند.
دو سال قبل، وقتی دولت تدبیر و امید سر کار آمد، با امید گشایش این قفل، داوطلبانه برای پیگیری کارهای آلبوم استاد به ارشاد میرفتم. تمام پروندهها را از اول جمعوجور کردیم. شعرها را که قبلتر هم مجوز گرفته بودند، تایپ کردیم و دوباره برایشان مجوز گرفتیم. دو سیدی رایت شده آلبوم «ملکجمشید» را هم گذاشتیم که شورای موسیقی روی آهنگهای کوروش یغمایی نظر بدهد (استغفرالله!). دکتر ارجمند طوری حرف میزد که انگار هفته آینده قرار است آلبوم منتشر شود و به دنبال تأیید طراحی آلبوم و پوستر باشیم؛ اما این هفتهها شد هفته بعد، هفته بعد، ماه بعد و هی روز و هفته و ماه بود که به آن ۸ سال دربهدری قبلی اضافه میشد و شد ۱۰ سال و اندی. حتی چند مرحله پای معاونت هنری وسط آمد و بعد هم آقایان امروز و فردا، علت را گم شدن پرونده اعلام کردند و این حتی باعث کدورت استاد از من شد… بماند که چه کسانی چه قولهایی دادند و به آنها عمل نکردند.
چه خوب گفته است یغمای بزرگ: «…کنون ترسم ز دل پیکان بسوزد»
***
گفتهاند: «یغمای جندقی را باید بنیانگذار ادبیات انتقادی دوران معاصر ایران به شمار آورد. شاعران عصر مشروطه و بعد، همواره در شکل و مضمون از یغمای جندقی استقبال کردهاند.» و بعد اینکه آنچه از موسیقی راک به ذهن ما میآید، غالباً اشعاری انتقادی با موسیقی خشن است، اما استاد یغمایی نه. او را نه فقط ایرانیان، که محققانی چون دکتر جنیفر بریلی، استاد دانشگاه موناش استرالیا و پژوهشگر موسیقی ملل و دیگر کارشناسان برجسته موزیک در جهان به عنوان بنیانگذار موسیقی راک در ایران نامیده و القابی چون «استاد»، «پدر راک ایران»، «پدرخوانده راک ایران»، «سلطان راک ایران»، «آفریننده افسانهای»، «افسونگر راک» را به او دادهاند. اما آنچه در موسیقیاش میشنویم، اشعاری زیبا و اغلب عاشقانه و شاعرانه است. حتی آلبوم «کابوس» که یک آلبوم در ژانر اجتماعی و درباره اعتیاد است، بر زیباترین و تأثیرگذارترین اشعار اجتماعی و زیبای زندهیاد استاد حسین منزوی ساخته شده است.
آلبوم «ملکجمشید» که اشعاری از نوذر پرنگ، سعید دبیری، علیرضا بندری، علیرضا دلاور و… دارد، همگی اشعاری مهربان و عاشقانهاند تا اعتراضی و نامهربان. موسیقیاش سرشار است از این اشعار استاندارد و لطیف با فضاسازیهای بینظیر و هویت مشخص و استادانه که فقط کوروش یغمایی میتواند آنها را بسازد. کارهایش میتواند مبنای این نوع موسیقی و راهگشا و راهنمای جوانانی باشد که دل در گرو موسیقی مدرن روز دارند اما آثارشان اغلب از هویت خالی است و بیشتر کپی از موسیقیهای غربی.
استاد در آلبوم جهانی «زنجیر خودت را بباف» (Forge Your Own Chains) که در آمریکا و توسط کمپانی «Now Again» در سال ۲۰۰۹ منتشر شد، با ترانه «حجم خالی» در بین ۱۵ راکر برتر جهان حضور داشته. در سال ۲۰۱۰ برای سخنرانی و دریافت جایزه و اجرای موزیک به جشنواره معتبر «ردبول» دعوت شده. آلبوم جهانی «بازگشت از لبه پرتگاه» (Back From The Brink) او که شامل تکآهنگهای قبل از انقلاب است، توسط کمپانی «Now Again» در سال ۲۰۱۱ در آمریکا منتشر شده. نشریه معتبر «رولینگاستون» برای آلبوم «بازگشت از لبه پرتگاه» در سال ۲۰۱۱ سه ستاره از چهار ستاره ممکن را اختصاص داده. همین آلبوم در سپتامبر ۲۰۱۱ توسط نشریه معتبر «موجو» (Mojo) برترین آلبوم ماه جهان شد و چهار ستاره دریافت کرد. جشنواره معتبر «ترانس موزیکال» برای اجرای موزیک در فرانسه در سال ۲۰۱۱ از او دعوت و مجله معتبر «بیلبورد» در سال ۲۰۱۱ با یغمایی مصاحبه کرد. «پائولین کازوبون» (کارگردان و مستندساز برجسته فرانسوی، پژوهشگر هنری در زمینه تاریخچه موزیک ملل) برای پروژه تولید فیلم مستند زندگی توسط تلویزیون «کانال پلاس» فرانسه با او مصاحبه کرد و بسیاری عنوان و افتخار دیگر به دست آورده و در همه اینها یک موزیسین مدرن و امروزی جهانی با هویت ایرانی بوده است.
چه کسی صلاح میداند این افتخار موسیقی و هنر این سرزمین نباید موسیقی تولید کند و در خانهاش، در کنار دهها نت و ملودی منتشر نشده حبس شود، ۱۰ سال نجیبانه منتظر انتشار یک آلبوم نجیب و شریف با موسیقی هویتمند و آبرودار جهانی بماند و آخرسر با دلشکستگی عذر بخواهد که نگذاشتند اولین بار مردم خودش صدایش را بشنوند؟ اینها که آدمها را بایکوت میکنند و به میل خود از بایکوت در میآورند یا میسوزانند، چه کسانی هستند؟ آیا ربطی به باندهای تولید آلبوم و کنسرت دارند که خوانندگان را دربست در اختیار میگیرند و «کوروش» چون دراختیارگرفتنی نیست، اینگونه به دردسر میافتد و بایکوت میشود؟ چرا کسی پاسخ افکار عمومی را نمیدهد؟ چه کسی باید بیاید و بابت این سلمه و جفا به مردم پاسخ بدهد؟
آیا این پاداش کسی است که تن به کوچ نداد و خواست در کشور خودش و در کنار مردم خودش بماند و بخواند؟ آیا این پاداش کسی است که همواره به قانون جاری مملکتاش احترام گذاشته و هیچ کار خارج از قانون و عرف انجام نداده است؟ آیا هویت صددرصد اصیل ایرانی یک آرتیست اصیل مانع کارش شده است؟ آیا…
اگر نظر مرا بخواهید، مدعیالعموم باید وارد شود و یا اقلاً کمیسیون فرهنگی مجلس باید از دستاندرکاران پاسخ بخواهد. آیا پای منافع و زدوبندی در میان نیست؟ حتماً پای منافعی در میان است. حتماً کوروش و حبیب و فریدون و فرهاد و… نباید ستاره شوند. آنها باید بایکوت شوند تا… چرا باید با یک سرمایه معنوی هنر ایران اینگونه برخورد شود؟
یغمای جندقی این را هم گفته است:
صرف کار ناله کردم عمر چندین ساله را
یار، یار دیگران شد خاک بر سر ناله را
***
…و همچنین این را:
هوا تر، مِی به ساغر، من ملول از فکر هوشیارى
اگر اندیشه دیگر نمیکردم چه میکردم؟
او بالاخره کوتاه آمد و اندیشه دیگر کرد و آلبوم «ملکجمشید» منتشر شد و استاد با همان طنز تلخی که لابد از نیایش یغمای جندقی به ارث برده، گفته است: «آلبوم ملکجمشید منتشر شد، اما نه آنگونه که میخواستم در سرزمین و میهنم ایران، بلکه در کشوری دیگر و برای جهانیان» و «گزارشی کوتاه به پیشگاه مردم آگاه، بزرگوار و نجیب ایران زمین» نوشت در سایت شخصیاش: «آلبوم «ملکجمشید» با وجود داشتن مجوز شعر و موسیقی، از آغاز کار دولت پیشین، به شیوه سلیقهای به مدت ۸ سال از پخش آن جلوگیری شد و در پی آن در معاونت هنری دولت تازه، پس از گرفتن مجوز شعر و موسیقی برای بار دوم و بازسازی آن در استودیو، تا کنون مدت سه سال است که با بهانهگیریهای گوناگون از پخش آن جلوگیری شده است.»
البته خدا را شکر که کوتاه آمد و اجازه داد این آلبوم در جایگاه یک آلبوم جهانی با شعر پارسی در آمریکا و از سوی کمپانی «Now Again» منتشر شود که افتخاری است برای موسیقی ایران. طنزی که کوروش در بخشی از نامهاش به مردم ایران آورده هم خواندنی است: «…اما سرانجام وقتکشیهای اداری بدون قید زمان معاونت هنری، یعنی ارائه ندادن هرگونه پاسخ رسمی تاکنون، گریبانگیر این کمپانی آمریکایی هم شد و مدیریت و دستاندرکاران آن پس از سه سال انتظار بیهوده، با بهت و حیرت هنوز چشم به راه صدور مجوز آلبوم در ایران هستند!»
بروید در سایت شخصیاش و این دردنامه را بخوانید که چه بر سر اصالت، هویت و نجابت میآید.
واقعاً چه کسی پاسخگو است؟ لااقل حالا که آلبوم در جهان منتشر شده و در ایران هم علاقهمندان دانلودش کردهاند، اجازه دهید منتشر شود و یا پاسخ دهید چه چیز این موسیقی و این اشعار مشکل داشت که بیشتر از ۱۰ سال او را و استاد سازندهاش را سردواندید؟!
***
همه ما شرمندهایم آقای یغمایی! پیشنهاد میکنم اگر فرصت دارید، یک فولآلبوم با اشعار جد بزرگتان یغمای جندقی بسازید و بخوانید و این شعر معروف ایشان را هم فراموش نکنید:
«ما خراب غم و خُمخانه ز مِی آباد است
ناصح از باده سخن کن که نصیحت باد است
گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من
آنچه البته به جایی نرسد فریاد است»
البته حتماً این هم اجازه انتشار پیدا نمیکند اما ملالی نیست. میماند برای قضاوت و بهت تاریخ!
نگارنده: آرش نصیری
برچسب ها کوروش یغماییموسیقی
0 دیدگاه در “حکایت انتشار آلبوم کوروش یغمایی خارج از ایران”