آخرین خبر

زنان «مسلحین» هویت خود را افشا نمی‌کنند

به گزارش آوای ایرانیان کتاب «اینجا سوریه است، صدای زنان راوی جنگ»، درباره زنان مقاومت سوریه و تأثیر تبعات جنگ تحمیلی بر زنان و کودکان سوری است که حاصل دو سفر زهره یزدان پناه قره تپه، نویسنده، پژوهشگر و مستندساز به این کشور، در زمان بحران جنگ بوده است. این کتاب در ۷۲۰ صفحه و به صورت مصور، سال ۱۴۰۰ توسط انتشارات راه یار منتشر و روانه بازار نشر شده است.

این‌کتاب، یکی از آثار مستندی است که نشان می‌دهد، سوریه آباد دیروز چگونه تبدیل به ویرانه امروز شد. مؤلف کتاب پیش‌رو اولین زن ایرانی نویسنده، پژوهشگر و مستندساز است که برای نگارش آن، عازم سوریه شد و برای نگارش آن، چندمرتبه به استان‌ها و شهرهای مختلف سوریه سفر کرد. روایت‌های کتاب پیش‌رو به ترتیب زمانی، به طور جداگانه و در دو بخش مرتب شده‌اند. بخش اول، خاطرات سفر سال ۲۰۱۷، مصادف با پاییز و زمستان ۱۳۹۶ و بخش دوم، وقایع سال ۲۰۱۸ مصادف با تابستان ۱۳۹۷ است که به نگارش درآمده است.

«اینجا سوریه است»، مورد توجه مقام معظم رهبری نیز قرار گرفته و بهمن سال گذشته، نویسنده‌اش، توسط ایشان مورد تقدیر قرارگرفت. ورود این کتاب به حوزه نشر ادبیات مقاومت، بهانه‌ای شد تا جلسه نقد و بررسی آن را با حضور نویسنده اثر و غلامرضا عزیزی و حسام آبنوس، به عنوان منتقد در خبرگزاری مهر برگزار کنیم.

مشروح این نشست را در ادامه می‌خوانید:

* آقای عزیزی از شما شروع کنیم! با چه کتابی روبرو هستیم؟

عزیزی: در وهله اول من به عنوان خواننده و در وهله دوم به عنوان کسی که به تاریخ شفاهی علاقه مند است می‌خواهم به این کتاب نگاه کنم. یک نکته‌ای که شاید موجب انحراف ذهن من در کتاب می‌شود و از روی جلد شروع می‌شود، این است که عنوان تاریخ شفاهی در روی جلد کتاب ذکر شده است. من درباره فتنه شام صحبت نمی‌کنم، چرا که اگر از منظر تاریخ نگاری نگاه کنیم طبق آنچه که روی جلد کتاب آورده شده است، این زاویه دید نویسنده و این پیش فرض و نتیجه گیری نویسنده روی جلد کتاب هست؛ در صورتی که اگر قرار باشد تاریخ نگاری کنیم باید خالی از ذهن باشیم.

اگرچه اینکه مورخ نباید دلبستگی به چیزی داشته باشد، شعار است. چون به هر حال آدم در جامعه زندگی می‌کند و تأثیر و تأثر می‌پذیرد. به نظر من، این خط داشتن و ذکر آن در روی جلد کتاب، سبب کنارگیری مخاطب از این کتاب می‌شود. درواقع سبب پیش داوری درباره کتاب می‌شود و از ارزش کار کم می‌کند. چون من به عنوان خواننده نمی دانم این خطگیری، توسط ناشر یا نویسنده است.

* کلیدواژه خط‌گیری! آدم را یاد بحث داشتن ایدئولوژی یا نداشتنش در نوشتن می‌اندازد!

در سراسر کتاب، ایدئولوژی نویسنده به صورت مشهود حضور دارد؛ پس این کتاب پژوهشی برای اینکه ببینم چه اتفاقی افتاده است، نیست. نکته دیگری که از ارزش اصلی کتاب کاسته این است که شما روایت زنان مخالف این جریان ایدئولوژی را در کتاب نمی‌بینید. درست است که در چند بخش از زنان داعشی یا مسلحین نام برده شده، اما چون صحبتی از آنها نشده است، روایتی نمی‌بینیم. مقدمه کار از این بابت ضعیف است؛ یعنی در مقدمه کتاب، باید اشاره می‌شد که به سراغ این افراد رفته شده یا نه و به چه دلایلی اطلاعاتی از آنان در کتاب نیست؛ چرا که در کار پژوهشی که این کتاب نیز به نوعی پژوهش است، باید محدودیت‌ها اعلام شود و اگر گفته می‌شد، من به عنوان مخاطب، با خواندن مقدمه متوجه می‌شدم که شما به دنبال اطلاعات بودید و این انتخاب گزینشی از جانب نویسنده نبوده است.

* به‌نظرتان ژانر این‌کتاب تاریخ شفاهی است؟ کتاب که به‌واسطه محتوایش مطالب تاریخی دارد اما این‌که تاریخ شفاهی باشد…

عزیزی: این کتاب، از جنبه‌هایی تاریخ شفاهی هست، از جنبه‌هایی هم تاریخ شفاهی نیست. تاریخ شفاهی هست به این دلیل که مؤلفه‌های تاریخ شفاهی در کتاب وجود دارد؛ مصاحبه دارد، مصاحبه هدف مند و با شاهدان عینی و از همه مهم‌تر، مصاحبه به منظور تاریخ نگاری، نه مصاحبه به منظور ثبت خاطره، نیز وجود دارد. پس تمام عواملی که لازمه تاریخ شفاهی است را دارد. از طرفی تاریخ شفاهی نیست، چون کتاب در روند تدوین، یک عنصر بیش از تاریخ شفاهی دارد. ما در تاریخ شفاهی، مصاحبه کننده داریم و مصاحبه کننده و موضوع یا همان روایت. کاری که نویسنده کرده، یک عنصر دیگر دارد که راوی است و این راوی که اینجا خود مصاحبه کننده هم هست، جدای از مصاحبه شونده و مصاحبه کننده است. یعنی فردی که مصاحبه کننده است، اما به عنوان راوی، دائم در کنار جلسه مصاحبه، حضور دارد. پس این کتاب، یک عنصر بیش از عناصر تاریخ شفاهی دارد. کتاب از نگاهی سفرنامه هم است؛ از آغاز حرکت شروع شده است، گاه به گاه بازگشت به گذشته دارد و تصاویری از گذشته ارائه می‌دهد.

توالی زمان ارائه وقایع با توالی رخدادهای بیرونی، یکی نیست. بلکه در توالی رخدادهای اکنون است. برای مثال، مخاطب همراه نویسنده، در حال مسافرت، به خیاط خانه زنان وارد می‌شود یا به آشپزخانه زنان وارد می‌شود. پس این دو عنصر را باهم دارد. یعنی کتاب، یک روایت خطی دارد که آن سفرنامه است و میانه این روایت خطی، یک عناصری هم اضافه شده است که این عناصر، یعنی مصاحبه‌های تاریخ شفاهی به منظور تاریخ نگاری، در سفرنامه‌ها نمی آیند یا کمتر می آیند. از منظر سفرنامه، عنصر دیگری هم در این کتاب وجود دارد که در سفرنامه‌ها کمتر دیده می‌شود. اینکه این کتاب به فیلم مستند شباهت دارد، یعنی راوی در بعضی بخش‌ها دوربین است؛ مواردی که مصاحبه کننده یا راوی، احساس می‌کند آنجا دوربین وجود ندارد، خود راوی به جای آن قرار می‌گیرد؛ چنانچه می‌بینیم تمام توصیفات آرایش و لباس خانم‌ها، چیدمان اتاق، لباس آقایان، بچه‌ها همه و همه بیان شده است. خب چنین مواردی در کتاب‌های تاریخ شفاهی نیست. چرا که در مصاحبه‌های تاریخ شفاهی، به توصیف مصاحبه شونده نمی‌پردازند؛ اینکه چه پوشیده و چطور است؛ ولی در این کتاب، خیلی دقیق حتی به فلزی بودن عینک مصاحبه شونده هم پرداخته است.

پس دربخش هایی از کتاب، نویسنده یا همان مصاحبه کننده، به عنوان راوی، به جای دوربین نشسته است و به مخاطب نشان می‌دهد که چه می‌بینید و خیلی دقیق توصیف می‌کند و درواقع، با شخصیت پردازی که می‌کند، سبب می‌شود که خواننده بتواند تصور کند و در ذهنش بماند. یعنی من مخاطب، به جای اینکه بخوانم، با خواندن متن کتاب، دارم می-بینم و تصور و تجسم می‌کنم شخصیت‌ها و حتی مکان‌های کتاب را. این جای دوربین بودن نویسنده به عنوان راوی، شاید هم متأثر از دیدگاه و حرفه‌ای گری نویسنده این کتاب در مستندسازی باشد و درواقع، یک مواردی وجود دارد که ما برای یک مستند، یک قالب مانند سایر موارد نداریم، ولی در این کتاب، یک نقشه راه وجود دارد.

* در برخی فرازها، حضور نویسنده محسوس است. همین‌مساله باعث می‌شود درباره ژانر کتاب به یک‌عدم قطعیت بربخوریم. این‌کتاب سفرنامه است یا تاریخ شفاهی یا …؟

عزیزی: قسمت‌هایی از کتاب، دل نامه می‌شود یعنی عناصری از دل نامه در آن وجود دارد و نویسنده به بیان احساسات و اعتقادات خود پرداخته است و با خودش حرف می‌زند. در تاریخ شفاهی، این مورد را نداریم و مصاحبه کننده، خود اظهاری، خود توصیفی و خود افشایی ندارد، در این کتاب، نویسنده، حالت‌های درونی، آرزوها و آنچه را که فکر می‌کند را می‌گوید؛ مثلاً با جمله‌هایی مثل کاشکی این کار را می‌کردم، داشتم این طور فکر می‌کردم و از این دست موارد.

در نهایت این کتاب، کتابی است که از عناصر خاطره نگاری، زندگی نامه نویسی، تاریخ شفاهی وام گرفته و به طور کامل روند سفرنامه نویسی را دنبال می‌کند؛ چرا که نویسنده، فضاها را هم تصویرسازی کرده است و کتاب، همه این موارد را دارد. من در جستجوهایم، فیلم مستند دیده ام، ولی کتاب مستند ندیده ام. این کتاب، درواقع یک کتاب مستند است. خیلی نزدیک می‌شود به کتاب مستند.

ممکن است به این موارد نیز علاقه مند باشید:

0 دیدگاه در “زنان «مسلحین» هویت خود را افشا نمی‌کنند”

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

ویدئو

مشترک خبرنامه شوید

برای دریافت آخرین مطالب سایت در ایمیل خود عضو خبرنامه شوید