آخرین خبر

ناگفته هایی از رازآلودترین خواننده پاپ ایران

آوای ایرانیان: ناصر عبداللهی در ۱۰ دی ۱۳۴۹ خورشیدی در بندرعباس چشم به جهان گشود. پدرش کارگر بازنشسته و مادرش خانه‌دار بود. بنا به گفته خودش در یک خانواده‌ ساده، معتقد و هنردوست بزرگ شده و ادامه می‌دهد: یک خواهر و چهار برادر دارم و فرزند سوم خانواده‌ام. پدرم همواره احیا کننده‌ موسیقی در خانه‌ی ما بود و در کنار تشویق ما برای پرداختن به موسیقی، قرآن را نیز سفارش می‌کرد و آن را با صوتی خوش تلاوت می‌کرد.

تحصیلات و ورود به عرصه موسیقی

ناصر تحصیلات خود را در بندرعباس گذراند و فارغ التحصیل لیسانس رشته بازرگانی از دانشگاه پیام نور بود. وی از سال های نوجوانی در صدا و سیما، در حوزه‌ هنری سازمان تبلیغات اسلامی و امور تربیتی استان هرمزگان فعالیت‌های هنری خود را با اجرای برنامه‌های هنری و فرهنگی آغاز کرد. خودش گفته است: باید بگویم که در خانواده‌ای هنر دوست زاده شده‌ام و از همین رو تک تک افراد خانواده‌ام همواره در این زمینه حامی و مشوق من بوده‌اند.

عبداللهی از همان ابتدا به موسیقی علاقمند بود و همانگونه که خودش گفته از هنگام کودکی با موسیقی ارتباط داشت و نخستین استادش در این زمینه، برادر بزرگش محمد طیب بود. ناصر در همین مورد گفته است: او به ساز ملودیکا مسلط بود و آن را به خوبی می‌نواخت. هنگامی که او سرگرم نواختن بود، ‌من با حرص و ولع عجیبی به انگشتانش خیره می‌شدم و با چشم و گوش فواصل موسیقیایی را درک می‌کردم و به خاطر می‌سپردم، از اینجا بود که با یک ساز واقعی آشنا شدم، هر روز که می‌گذشت، تشنگی‌ام بیشتر و عشق من به ساز و موسیقی افزون‌تر می‌شد.

عبداللهی می گوید: پس از آن به اتفاق یکی از دوستان عزیزم، آقای عظیم قادری نژاد به تمرین موسیقی پرداختم، آن هم با سازی تقریباً همانند ملودیکای برادرم، ولی بزرگتر و مجهزتر از اکوتوریسم. در مدرسه‌ راهنمایی بودم که به تشویق یکی از معلم‌هایم، عهده‌دار تشکیل گروه سرود مدرسه شدم. همزمان دوست عزیزم عبدالله سعیدی، ‌ دستگاه ارگ خودش را در اختیار ما گذاشت و ما نیز با این دستگاه به مناسبت‌های گوناگون به اجرای برنامه می‌پرداختیم.

 

ناصریا را برای مظلومان جهان خواندم

اما شاید در این میان بازخوانی بخشی از آخرین مصاحبه زنده‌یاد ناصر عبداللهی خالی از لطف نباشد. وی در یک مصاحبه کمتر خوانده‌شده، درباره قطعه مشهور «ناصریا» گفته بود: همه می‌گویند «ناصریا» کاری اسپانیولی است و از ملودی‌های جیپسی کینگ برگرفته شده است، در حالی که واقعیت غیر این است و «ناصریا» به هیچ وجه تعلقات اسپانیایی ندارد. این کار ریتم عربی دارد، ریتمی که بارها توسط عود، ‌دهل و‌ دف عربی نواخته شده و تاکنون هیچ‌‌گاه توسط گیتار نواخته نشده بود اما من این کار را انجام دادم. ملودی ترانه‌ «ناصریا» سال ۱۳۶۷ ساخته شد. آن سال من به کنکاشی درباره ظلم رسیده بودم؛ ظلمی که در دنیا وجود داشته و دارد و برای همدردی با مظلومان جهان این کار را ساختم. در متن شعر «ناصریا» می‌گویم اگر کسی به اسم ناصر قصد یاری مظلومی را داشت باید سختی بسیاری را متحمل شود و مبارزات بسیاری با نفس خویش داشته باشد و در نهایت در سایه‌ توجهات پروردگار پیروز خواهد شد.

زنده‌یاد ناصرعبداللهی در بخشی از این گفت‌وگو که در «کتاب ستارگان موسیقی پاپ» آمده است، درباره موسیقی پاپ اظهارنظر قابل توجهی داشته است. عبداللهی معتقد بود «موسیقی پاپ ایرانی، حرکت نوین و تازه‌ای است که پویایی دارد و به جرأت می‌توان اذعان کرد روند این حرکت تا بدین جا خوب بوده و توانسته است جایگاه ویژه‌ای در میان جوان‌ها ایجاد کند. این حرکت در راستای مقابله با تهاجم فرهنگی موفق بوده است و امیدوارم سیر صعودی این هنر، خدای ناکرده به حرکتی نزولی بدل نشود».

 مرا به شبیه‌خوانی متهم می‌کنند

وی همچنین درباره سبک کاری‌اش گفته بود: من را هم به «شبیه‌خوانی» متهم کرده‌اند! می‌گفتند لحظاتی از صدای تو شبیه فلان خواننده است، بعضی وقت‌ها نیز از فلان خواننده تقلید می‌کنی و مواقعی هم کارهایت شبیه کارهای نعیم افغانی است. در مقابل این اتهامات شروع به تحقیق کردم و نهایتا به این موضوع پی بردم که چرا برخی اینگونه درباره‌ صدای من می‌اندیشند. من اساسا دنبال حرف‌های تازه و کارهای نو هستم و از تقلید و شبیه‌خوانی خوشم نمی‌آید.

 به سطحی نرسیدم که اشعار حافظ و مولانا را بخوانم

اشعار ترانه‌هایم را بر اساس مطالعاتم انتخاب می‌کنم. در میان شعرای معاصر آثار محمدعلی بهمنی و پروین اعتصامی را خوانده‌ام. در بین شعرای قدیمی نیز عاشق آثار حافظ و مولانا هستم. تا به امروز سطح معلوماتم ایجاب نمی‌کرد از اشعار این ۲ بزرگوار استفاده کنم. اما از امروز به بعد به طور قطع گریزهایی به دیوان شاعران عارفی که بر تارک تاریخ ادبیات ایران قرار دارند، ‌خواهم زد.

 اصالت مردم جنوب به معنویت ختم می‌شود

به‌عنوان یک بندرعباسی از اهالی این شهر می‌خواهم «جنوبی» زندگی کنند؛ با راستی و به دور از دوز و کلک، مردم جنوب از اصالت واقعی برخوردارند، اصالت‌هایی که پرورش آنها می‌تواند ختم به راه معنویت شود. همچنین دعا کنند بتوانم در مسیر ارتقا و تقویت روحی باقی بمانم تا روز‌به‌روز بیشتر و بهتر خدمتگزار خلق باشم.

 کسی برای شهرت خواننده نشود

جوا‌ن‌های علاقه‌مند به کار در عرصه‌ موسیقی پاپ، ابتدا باید مطمئن شوند که آیا واقعا به این نوع موسیقی علاقه‌مند هستند یا فقط برای رسیدن به شهرت و معروفیت قصد فعالیت در این سبک از موسیقی را دارند. اگر صرفا به مورد دوم (شهرت) علاقه‌مند هستند، بهتر است به دنبال این کار نیایند، چرا که به بیراهه خواهند رفت اما اگر واقعا به این نوع موسیقی علاقه دارند، ابتدا باید با پشتکار‌، عزمی قوی و شکیبایی بسیار گام به جلو بگذارند.

 

 

خانواده و فرزندان

عبداللهی در ۱۸ سالگی با دختری اهل بندرعباس ازدواج کرد و حاصل آن سه فرزند به نام‌های نوید، نازنین و نامی است. آشنایی که به شعر گفتن عبداللهی هم منجر شد، چنانکه خودش گفته است: اول بار که شعر گفتن را آموختم، مربوط می‌شد به زمانی که عاشق همسرم شدم. دیدن او حس عشق را در من تقویت کرد و مرا به شعر رساند. عشق من به همسرم که با رسیدن به مرحله‌ ازدواج وارد سطح تازه‌ای از آگاهی شد، طی سال های ۷۰ و ۷۱ مرا به سوی عشق اصلی‌تر، رهنمون ساخت. عشق به خدا، از آنجا به بعد بود که تم‌های معنوی وارد سرودهای من شد.

فرزند دختر او، نازنین موزیسین و خواننده سبک پاپ است که با چند ترانه از پدرش بازخوانی کرد.

مهاجرت به تهران و آغاز کار حرفه‌ای

عبداللهی کار حرفه‌ای را به‌طور جدی از ۱۳۷۴ خورشیدی آغاز کرد و یک سال بعد همراه با همسرش به تهران آمد. محمدعلی بهمنی وی را به انتشارات دارینوش معرفی کرد. پس از آن آلبوم‌های عشق است و دوستت دارم ناصر را این انتشارات ضبط و منتشر کرد. ناصر با این انتشارات دچار اختلافاتی شد. پس از آن آلبوم‌های بوی شرجی توسط انتشارات شمیم جنوب، هوای حوا و ماندگار توسط انتشارات آوای نکیسا و پس از مرگ او، آلبوم رخصت توسط انتشارات آوای مهر میهن به بازار روانه شد.

آلبوم‌ها

از ناصر آلبوم هایی همچون «حکم طاعت، گِنوغُ (گنوغ به گویش بندر عباسی یعنی: دیوانه)، شاهد ناصر، محمد جان، در پی خدا، صبوح القدوس، عیدانه، عشق است(به همراه پرویز پرستویی و محمد علی بهمنی در سال ۱۳۷۸ )، دوستت دارم (به همراه پرویز پرستویی در سال ۱۳۷۹ )، بوی شرجی (در سال ۱۳۸۱ )، هوای حوا (در سال ۱۳۸۲)، ماندگار (در سال ۱۳۸۵ )، رخصت (در سال ۱۳۹۰) منتشر شده است.

بررسی آثار هنری

ناصر عبداللهی در ترانه‌های خود از خواننده ای تقلید نمی‌کرد و صدایی منحصر به فرد داشت. بیشتر اشعار ترانه‌های او از سروده‌های محمدعلی بهمنی بود. در کار موسیقی به گفته خود وی تحت تأثیر سبک موسیقی ابراهیم منصفی بود. طوری که در سال‌های آغازین کار هنری ترانه‌های منصفی را بازخوانی می‌کرد.

ترانه های مورد انتخاب وی در آلبوم هایش بیشتر دارای مفاهیم اجتماعی و حماسی (مانند ترانه های «یادم باشد»، «کودکان خیابانی»، «سربلند» و «شیوه ما»)، مذهبی (مانند ترانه های «مهر علی و زهرا»، «احمد ثانی»، «یا فاطمه» و «مهر دلبر») و عاشقانه (مانند ترانه های «تو ای عشق»، «ماه من»، «بهت نگفتم» و «راز») بودند.

عبداللهی اشعار ترانه‌هایش را براساس مطالعاتش انتخاب می‌کرد. در میان شعرای معاصر آثار محمدعلی بهمنی و پرویز اعتصامی را می خواند و در بین شاعران قدیمی نیز عاشق آثار حافظ و مولانا بود.

اوج شکوفایی استعدادهای هنری عبداللهی ترانه «ناصریا» بود، شعر این آهنگ به گویش بندری و به گفته خودش هدف از ساخت آن اعتراض ضد ظلم در جهان و همدردی با ستمدیدگان جهان بود اما منتقدانش می گفتند که این کاری اسپانیولی است و از ملودی‌های جیپسی کینگ برگرفته شده‌است اما وی معتقد بود که چنین نیست و این کار ریتم عربی دارد؛ ریتمی که بارها با سازهای دیگری نظیر عود، دهل و دف نواخته شده ‌بود اما تاکنون هرگز با گیتار نواخته نشده‌ بود و عبداللهی این کار را انجام داد.

درگذشت

این خواننده موسیقی در سوم آذر ۱۳۸۵ خورشیدی در بندرعباس به دلایل نامشخصی بی‌هوش شد و به کما رفت و سرانجام پس از گذراندن ۲۶ روز در روز ۲۹ آذر و در ۳۵ سالگی در بیمارستان هاشمی‌نژاد تهران درگذشت و در زادگاهش بندرعباس آرامستان (بهشت زهرا) قدیم واقع در کیلومتر ۷ جاده بندعباس به میناب در قطعه ۵ مفاخر این شهر آرام گرفت تا به این ترتیب در آستانه یلدا طرفدارانی که امید به بازگشت خواننده محبوبشان داشتند با نا امیدی و در حالتی بهت زده شاهد خاموش شدن صدایی شوند که چندین سال با آن خاطره ساخته بودند.

منبع: شنو

ممکن است به این موارد نیز علاقه مند باشید:

یک دیدگاه در “ناگفته هایی از رازآلودترین خواننده پاپ ایران”

  1. ناشناس گفت:

    خدا رحمتش کنه . من شنیدم اواخر عمر کسایی به ایشون چسبیده بودند و خیلی اذیتشون کردند متاسفانه

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

ویدئو

مشترک خبرنامه شوید

برای دریافت آخرین مطالب سایت در ایمیل خود عضو خبرنامه شوید