آخرین خبر

«زیبایی گاهی زن است» یا تنها عاشق شدن

«زیبایی گاهی زن است» یا تنها عاشق شدن

به گزارش آوای ایرانیان، «زیبایی گاهی زن است» از عشقی می‌گوید که در این روزها بی‌حاصل و تنها به حال خود رها می‌شود و عمر کوتاهی دارد.

در آغاز نمایش نور همه صحنه را فرا می گیرد و مخاطب را با دکوری ساده مواجه می کند صحنه ای که تا دقایقی قبل از آغاز نمایش در تاریکی مطلق سالن دیده نمی شد.

در همان نگاه نخست، فضای کلی صحنه، نمایی از شهر را تداعی می‌کند؛ ساختمان های بلند و کوتاه یک خیابان با نوری که از پنجره های آن ها به سالن می تابد. در پایین آپارتمان ها گروه موسیقی جای گرفته اند که در طول نمایش قرار است به صورت زنده برنامه اجرا کنند کمی نزدیک تر به تماشاگران نیز نیمکتی بلند دیده می شود و در کنار آن نیز پیش پای مخاطبان دو صندلی ساده قرار دارد.

نمایش با موسیقی آغاز می شود و بعد از آن بهاره افشاری با بیان نخستین دیالوگ ها آغازگر اجرا می شود تا نمایش که نگاهی آزاد به داستان کوتاه شب های روشن فئودور داستایوفسکی دارد عاشقانه های زن و مردی را روایت کند.

هنگ درام، ویلنسل، کمانچه و هارپ از آلات موسیقی است که به صورت زنده در طول نمایش نواخته و برای گذر از یک پرده به پرده دیگر از آن ها استفاده می شود. آوای موسیقی در طول نمایش با موقعیت های بازیگران مناسب است و به مخاطب برای قرار گرفتن در فضای ابهام و کشف مرحله به مرحله عشق میان زن و مرد کمک می کند؛ از میانه نمایش نیز وکال سوپرانو نیز به موسیقی اضافه می شود که البته به نظر نمی آید که به پیشبرد داستان کمک کند و گویی بخش پینه دوزی شده ای به نمایش است.

در داستان کوتاه شب های روشن داستایوفسکی مزاحمتی برای یک دختر جوان در تاریکی شب موجب آشنایی و آغاز دوستی بین دختر و ناجی او می شود که این دوستی با دیدارهایی طی چهار شب متوالی عمق می گیرد تا آنکه ناجی به دختر دل می‌بازد.

در طی این چهار شب، دختر و پسر داستان زندگی خود را برای یکدیگر روایت می کنند و پسر عاشق قصه متوجه می شود که دختر منتظر معشوقی است که سال گذشته با وعده بازگشت او را ترک کرده است.

در پایان داستان شب های روشن معشوق بازمی گردد و دختر، ناجی عاشق خود را که راوی قصه نیز هست در عشق تنها می گذارد اما در نمایش زیبایی گاهی زن است داستان به شکل امروزی تر روایت می شود و رگه های ایرانی به خود گرفته است.

در آغاز نمایش همان حادثه مزاحمت موجب آشنایی دختر با مردی تنها می شود که نقش آن را هومن برق نورد برعهده دارد مردی که می توان به او اعتماد کرد تا از شب هایی که منتظر معشوق خود است به سلامت بگذرد معشوقی که وعده داده یکسال پس از جدایی از میان چهار شب انتظار در نهایت در یکی از همان شب ها بازگردد اما همین انتظار موجب آشنایی زن با مرد دیگری می شود.

در آغاز نمایش این دو غریبه هر کدام در فاصله ای دور بر نیمکت ها قرار گرفته اند و از نحوه تفکر خود و داستان زندگیشان حرف می زنند اما هر پرده بعد از گفت و گوهایی طولانی و آشنایی بیشتر میان زن و مرد فاصله کمتر شده و آن دو به هم نزدیک تر می شوند و در پایان اجرا، فاصله از میان زن و مرد برداشته می شود تا آنجا که از یکدیگر عبور می‌کنند: «جالبه انگار جامون باهم عوض شده» «شاید داریم به یک نقطه مشترک می رسیم».

در نمایش زیبایی گاهی زن است برخلاف داستان شب های روشن به جای بازگشت معشوق دختر پس از گذشتن از چهار شب، زن و مرد که حالا عاشق یکدیگرند با تصمیمی خودخواسته عشق کوتاه خود را به پایان می رسانند و مرد باز هم تنها می ماند و در پرده آخر دختری دیگر بر سر راه مرد قرار می گیرد که نمی دانیم آیا عشق خود را به فراموشی می سپارد و دل به زن جدید قصه می سپارد یا برای معشوق خود از آن می گذرد اما به هر جهت نمایشنامه از عشق کوتاه و نافرجام امروزی حکایت دارد.

تمام صحنه با رنگ های مشکی و قرمز آراسته شده است و فارغ از زمان و مکان عشق را به زبان مردم عادی بیان می کند که به دنبال فراز و فرودهای رابطه هستند تا ماهیت واقعی عشق؛ مخاطب در پایان با هم‌ذاتپنداری می تواند گذشته خود را به باد فراموشی بسپارد.

دیالوگ ها مسائل مختلف اخلاقی و تفکری دو جنسیت را مطرح می کند که گاه کوچه بازاری هستند و گاهی فیلسوفانه و متفکرانه البته نویسنده برای دوری از یکنواختی در بعضی از پرده ها رنگی از طنز به دیالوگ ها داده است تا مخاطب را خندانده و بر سر شوق بیاورد.

در این میان تنها مانع ارتباط مخاطب با نمایش از جایگاه ردیف های میانی به بالا، رسا نبودن صدای بازیگران نمایش است. رسانبودن صدای برخی از بازیگران  گاه سیی می‌شود که  حرف هایشان به سختی شنیده شده و همین امر سبب قطع ارتباط مخاطب با نمایش می شود.

سهراب حسینی نویسنده و کارگردان و طراح نمایش به خوبی با ذائقه مخاطب امروزی تئاتر آشناست؛ او با بهره بردن از شب های روشن توانسته تماشاگر را به سالن آورده و او را با خود همراه کند. حسینی با کمک گرفتن از اجرای موسیقی زنده و دکور ساده حرف خود را بیان کرده است.

رامبد جوان که می‌داند چگونه مخاطبان خود را پای اجرا نگه دارد تهیه کنندگی زیبایی گاهی زن است را برعهده دارد.

این نمایش این شب ها در سالن ارکیده پردیس تئاتر شهرزاد میزبان مخاطبان است.

برچسب ها

ممکن است به این موارد نیز علاقه مند باشید:

0 دیدگاه در “«زیبایی گاهی زن است» یا تنها عاشق شدن”

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

ویدئو

مشترک خبرنامه شوید

برای دریافت آخرین مطالب سایت در ایمیل خود عضو خبرنامه شوید