هنرمند نباید یکسویهنگر باشد
خبرگزاری آوای ایرانیان: پری ملکی، یکی از هنرمندان پیشکسوت در عرصه موسیقی اصیل ایرانی است. او از دوران نوجوانی به فراگیری آواز سنتی و از سال ۱۳۵۶ تا ۱۳۵۹ در انگلیس به فراگیری گیتار کلاسیک پرداخت و بعد از بازگشت به ایران به فراگیری سهتار رویآورد. ملکی در زمینه آموزش آواز سنتی از محضر استادان این عرصه چون مسعود شعاری، نصرالله ناصحپور و… بهره گرفت. این هنرمند با سابقه از دهه ۶۰ تدریس در زمینه موسیقی را آغاز کرد و تا امروز شاگردان زیادی پرورش داده است. ملکی در سال ۱۳۷۳ و با هدف ایجاد زمینه برای بروز استعدادهای بانوان در عرصه هنر موسیقی، گروه «خنیا» را تشکیل داد و به همراه اعضای گروه خود در کنسرتهای داخلی و خارجی متعددی حضور یافته است.
گروه «خنیا» در سالهای ۱۳۸۸ و ۱۳۹۰ به جشنواره موسیقی خیابانی بوسکرز برن (سوییس) دعوت شد. همچنین ملکی در سال۹۱ نیز در فستیوال بینالمللی هنرهای سنتی در شهر والانسیئن فرانسه حضور یافت. او در سالهای گذشته در کشورهای مختلفی به اجرای کنسرت پرداخته است. «یاد ایران»، «یادمان بنان»، «زیباتر از ماه و گل»، «نرگسمست»، «رویایرنگین»، «قصههای از یاد رفته»، «شبی با خیام»، «عاشقان دیروز»، «آنروزها» و… نیز برخی از آلبومهای منتشرشده او از گذشته تا امروز است. ارزیابی شرایط موسیقی اصیل ایرانی محور گفتوگوی ما با این هنرمند است که در پی میآید.
سوال اول من درباره ضعف آهنگسازی است که امروز برخی از هنرمندان موسیقی به آن اشاره میکنند، خود شما وضع آهنگسازی ما را چطور ارزیابی کرده و فکر میکنید کمبودهای این حیطه در چه صورت مرتفع میشود؟
شاید نشود اسم شرایط موجود را
«ضعف آهنگسازی» گذاشت چراکه بسیاری از آهنگساران- چه سابقهدارترها و مسنترها و چهجوانترها- اصول آهنگسازی را میدانند و به لحاظ فنی و تکنیکی درست عمل میکنند، اما آهنگهایی که ساخته میشوند، بهندرت جذاب از آب درمیآیند، آنطور که شنونده را تکان بدهند و در روح و روان او رسوخ کنند. متاسفانه بیشتر آهنگهای جدید فقط میآیند و از سر آدم گذر میکنند و میروند، بیآنکه چیزی از آنها در حافظه جمعی جامعه بماند. البته این خود دلایل مختلفی دارد، شاید یکی از مهمترین آنها مسأله ممیزی باشد یا مثلا شخصینگریها.
در گفتوگویی که با امینالله رشیدی داشتم به این نکته اشاره میکرد که آنچه امروز در آهنگسازی میبینیم ضربیخوانی است. به این شکل که آهنگساز براساس شعری که دراختیار او قرار داده میشود به ساخت ملودی میپردازد درحالیکه در دهههای گذشته آهنگساز در درجه اول به ساخت ملودی میپرداخت و شاعر یا ترانهسرا براساس آن ملودی شعری میسرود و این مسأله است که موجب مانایی قطعات گذشته شده است. نظر شما چیست؟ درست است. من هم همین عقیده را دارم. اگر همچنان از کارهای گذشتگان لذت میبریم وبرایمان جذاب و شنیدنی هستند و بسیاری از آنها جاودانه شدهاند، علت مهمش این است که تصنیفها حاصل کار مشترک چندین نفر بود که هرکدام سر جای خود، با دل و جان و عشق و علاقه کار میکردند و همدل و همفکر بودند. آهنگساز، آهنگسازیاش را میکرد؛ ترانهسرا، شعر را میسرود و تنظیمکننده کار را، برای ارکستر متناسب تنظیم میکرد. معلوم است که چنین اثری جانانه میشود، پر از حس و زیبایی. به دلایل گوناگون، بعد از انقلاب آهنگساز همه کارها را خودش عهدهدار شد. در موسیقی سنتی به کلی نقش ترانهسرا حذف شد و همه رفتند سراغ اشعار قدما. دیگر معاصرترینشان، شاعران غزلسرای معاصر بودند. مثلا غزلهای سایه (هوشنگ ابتهاج) را بارها و بارها با ملودیهای مختلف خواندهاند.
بهنظر شما فارغالتحصیلان رشته موسیقی در دانشگاهها چقدر میتوانند در مرتفعکردن نقصانهای موجود در عرصه آهنگسازی تاثیرگذار باشند؟
متأسفانه تحصیلات دانشگاهی نقشی دراینباره ندارد. شاید دربین دانشجویان، کسانی باشند خوشقریحه و ملودیهای خوبی هم بسازند، اما تعداد آنها زیاد نیست. متاسفانه دانشگاهها چیز زیادی به دانشجویان نمیدهند، مگر آنکه دانشجو خودش پویا و پیگیر باشد.
نکته بعدی مسأله بازخوانی آثار هنرمندان گذشته است، برخی بر این باورند که این آثار باید به همان شکلی که در گذشته اجرا شده باقی بماند و برخی میگویند، ضرورت دارد که قطعات گذشته توسط خوانندگان امروز بازخوانی شود. نظر شما چیست؟
قطعا آثار گذشتگان باید بازخوانی شود. این کارها، سرمایههای ملی یک فرهنگ هستند و همه میتوانند از آنها استفاده کنند. اصلا یکی از راههای ماندگاری موسیقی همین است که نسل جدید آنها را تکرار کند تا به گوش شنوندگان جوان و تازهوارد برسد. ببینم مگر در دنیا کسی میگوید چون مثلا باخ متعلق به ۴۰۰ سال پیش است دیگر نباید آن را اجرا کرد؟ قطعات کلاسیک جهان بارها و بارها و همیشه بهصورتها و با برداشتهای مختلف اجرا میشوند.
فرزند زمانه خود بودن مقولهای است که هر هنرمندی تمایل دارد بر این اساس فعالیت کند، فکر میکنید هنرمند چطور میتواند به این مولفه پایبند باشد؟ درباره خود شما این امر چطور بوده است؟
یکی از شرایط همزبانی با زمانه این است که هنرمند یکسویه نگاه نکند و دگم و بسته نباشد. در دنیای امروز که میشود خوراک فکری و شنیداری را از طریق رسانهها و تکنولوژیهای جدید دریافت کرد، چطور میشود همچنان در گذشته باقی ماند؟ بهنظر من باید پویا بود و بیمدعا و از هر فکر و ایده خوب بهره برد. بهقول استاد حسین علیزاده، پای در گذشته و نگاه به آینده داشت.
بهخاطرم هست یکی از خوانندگان زن به این مسأله اشاره میکرد که آهنگسازان مرد کمتر تن به همکاری با هنرمندان زن میدهند. به این خاطر کارکردن با هنرمندان زن بهدلیل محدودیتهایی که در اجرا و انتشار دارند ممکن است در درازمدت در وزارت ارشاد باقی بماند و موفق به دریافت مجوز نشود. دیدگاه شما نسبت به این مسأله چگونه است؟
طبیعی است که آهنگسازان مایلند آهنگی بسازند که اجرا و شنیده شود و به قول معروف روی آنتن برود. نه فقط در یک کنسرت بلکه بهصورت سیدی یا پخش در رسانهها. خدایش بیامرزد، استاد علی تجویدی عزیز را که به من گفتند، من خیلی دلم میخواهد برای تو آهنگ بسازم اما چه فایده که پخش نمیشود. آهنگساز دوست ندارد کاری بسازد که فقط در یکی، دو اجرای ویژه بانوان شنیده شود، هر قدر هم که دستمزدش را گرفته باشد، باز احساس میکند زحمتش به هدر رفته است.
اگر موافق باشید چند سوال هم درباره وضع موسیقی بانوان بپرسم، این حیطه در دوره گذشته با مشکلاتی چون زمان و مکان نامناسب، نبود سالن استاندارد، مجوزهای طولانی و… مواجه بود، با این حال امروز این حیطه را چطور میبینید و فکر میکنید اصولا مشکلات بر سر راه موسیقی بانوان چقدر در دوره دولت یازدهم مرتفع شده است؟
از سال ۱۳۷۲ که کنسرتهایم را شروع کردم، تا سال ۷۶ شرایط بسیار نامناسب و عجیبی برای اجراها داشتیم. در خانهها و پارکینگها کنسرت میدادیم چون امکانات دیگری نبود، اما همان هم خوب بود، ولی این سالها که بانوان اجازه دارند در سالنهای عمومی اجرا داشته باشند، هنوز هم وضع سالنها برای اجراهای بانوان مناسب نیست. درست است که مراحل دریافت مجوز و تبلیغات و خبررسانی و… بهتر شده اما همچنان سالنها، وقتهای نامناسب و ساعات مردهشان را در اختیار بانوان میگذارند. البته این مسأله برای دیگر گروهها هم صادق است. بهترین سالنها دراختیار تئاتر است و بهترین زمان کنسرت در اختیار تئاتریهاست. جاهای خالی را هم ارکستر سمفونیک پر میکند!
آیا شما هم این مسأله را قبول دارید که موسیقی امروز ما مقصودم موسیقیسنتی است، تکنیکمحور شده و هنرمندان سعی میکنند بیش از درونمایه بر تکنیک تأکید کنند؟
این را کاملا قبول دارم. متاسفانه هر کنسرتی که میرویم یا هر آلبومی که میشنویم، تأکید آهنگساز و نوازندهها بر سرعت یا مضرابهای عجیب و غریب است. فکر میکنند به این روش میتوانند تفاوتی برای خودشان با دیگران ایجاد کنند، ولی متاسفانه اغلب از حس و حال خالی هستند و هیچ اثری روی شنونده نمیگذارند.
در سالهای اخیر هنرمندان زیادی در استانهای مختلف کشور به برپایی کنسرت پرداختهاند درحالیکه بهرغم وعدهها، هنوز آنطور که باید بانوان مجالی برای فعالیت در شهرستانها پیدا نکردهاند، درباره شما بهخاطرم هست که قرار بود امسال در دو، سه شهر به برگزاری کنسرت بپردازید، چرا این امر تاکنون صورت نگرفته و بهطورکلی چه مشکلاتی بر سر راه کنسرت بانوان در شهرهایی بهغیر از پایتخت است؟
در گذشته میشد در شهرستانها برنامه گذاشت. من بارها در شیراز، کیش، کرمان، ساری و شهرهای دیگر برای بانوان و حتی به صورت همخوانی برنامه داشتهام، اما متاسفانه در دو، سهسال اخیر محدودیت برای خانمها در شهرستانها بیشتر شده. حتی در مواردی برای بانوان نوازنده روی صحنه هم مشکلاتی ایجاد شده. معلوم نیست بالاخره مسئولیت مجوز برنامهها برعهده کدام ارگان است؟ وزارت ارشاد مجوز میدهد، دیگران لغو میکنند. وقتی امنیت اجرایی نباشد، با دلهره چطور میتوان برنامه اجرا کرد؟
شما ازجمله هنرمندانی هستید که در یکی از کنسرتهایتان قطعهای را به سبک بحر طویل اجرا کردید، برخی بر این باورند که ذائقه شنیداری مخاطب ما در عرصه موسیقی سنتی هنوز به آن درجه تربیتشده و استاندارد نرسیده است، با این حال فکر میکنید مخاطبان کنسرتهای سنتی چقدر میتوانند با سبکهایی از این دست که شاید تا پیش از این نیز نشنیدهاند ارتباط برقرار کنند؟
بحر طویل که ما در آخرین کنسرتمان اجرا کردیم، یکی از فرمهای قدیمی و سنتی در موسیقی ایرانی است. بحر طویلی که ما اجرا کردیم به روایت استاد حسین تهرانی بود. از آنجا که کمتر شنیده شده، شنوندههای ما بسیار لذت بردند و برایشان جالب بود. من عقیده دارم در عرصه موسیقی باید کارهای تازه کرد که خیلی هم دور از شیوه درست موسیقی نباشد. مطمئنم که اگر کار خوب و درست باشد، شنوندهها هم لذت میبرند و استقبال میکنند.
سوال بعدی من درباره جشنواره موسیقی بانوان است که بهزعم برخی از هنرمندان در قالب جشنوارهای بیخروجی باقی مانده و بیش از آنکه جشنوارهای تاثیرگذار باشد، حالت بولتن پیدا کرده است، خود شما فکر میکنید مهمترین مسالهای که میتواند در جوشش دوباره این جشنواره نقش داشته باشد چه المانی است؟
همیشه گفتهام بخش بانوان در جشنواره موسیقی فجر تبدیل به یک حرکت فرمالیته شده است، فقط برای اینکه بگویند بخشی به اسم بانوان هم وجود دارد وگرنه هیچ تأثیر مثبتی بر جریان موسیقی بانوان ندارد. میشود از گروههای بانوان خارجی نظیر دیگر کشورهای فارسیزبان یا کشورهای خاورمیانه یا حتی اروپا و آفریقا دعوت کرد تا در جشنواره شرکت کنند و ضمنا این بخش توسط خبرنگاران و منتقدان خبره نقد و بررسی شود، در اختتامیه جشنواره بخش بانوان هم مدنظر قرار گیرد و از آن صحبت شود. در این صورت است که میتوان گفت بخش بانوان اهمیت دارد. وگرنه به شکل فعلی، بود و نبودش فرقی ندارد!
فکر میکنید مخاطبان امروز موسیقی سنتی تشنه شنیدن چه آثاری هستند و هنرمندان این وادی چقدر توانستهاند پاسخگوی نیازهای مخاطبان این عرصه باشند؟
شنوندگان موسیقی به چند دسته تقسیم میشوند: یک گروه جوانها و اصولا کسانی که موسیقی را جدی نمیفهمند و به موسیقی رایج این روزها علاقهمندند که نه احتیاج به تمرکز دارد و نه فکر پشت کار است. کافی است فقط ریتمیک و به قول معروف «دوپس دوپس» آن زیاد باشد! متاسفانه تعداد این شنوندههای غیرجدی بسیار زیاد است و همه کنسرتهایی که به این موسیقیها اختصاص دارد، پر است! گروهی دیگر شنوندگانی هستند که طالب موسیقی خوب سنتی هستند و از آن استقبال میکنند که البته جمعیتشان زیاد نیست و عملا گروههای موسیقی سنتی تنها ماندهاند و کسی هم از آنها حمایت نمیکند. گروه سوم هم مخاطبان جدی موسیقی هستند که به موسیقی کلاسیک و غربی علاقه دارند. امیدوارم ارکستر سمفونیک بتواند خواستههای اینان را برآورده کند. ولی ما هنوز افراد بسیاری را در جامعه داریم که موسیقی در هیچ نوعش برایشان جذابیتی ندارد. باور دارم که باید شنونده خوب تربیت کرد و این یک حرکت وسیع فرهنگی است که حاصل همکاری هنرمندان و سیاستگذاران خواهد بود.
آیا موسیقی ما توانسته به مدد فعالیتهای فردی هنرمندان، مجالی برای مطرح شدن در مجامع بینالمللی پیدا کند؟ تجربه شما
با توجه به سفرهایی که به خارج از کشور داشتهاید در این زمینه چطور بوده است؟ یعنی کشورهای دیگر چقدر نسبت به زوایای موسیقی ما شناخت دارند؟
نه چندان، متأسفانه! باید در وهله اول مشکلات موسیقی در کشور برطرف شود تا بتوان بر دیگر کشورها هم تاثیرگذار بود. تلاشهای فردی برخی هنرمندان به تنهایی کافی نیست. هنوز در بسیاری از کشورها، موسیقی ایرانی ناشناخته و دور از ذهن است.
و در آخر درباره برنامههای آتی خود و گروه «خنیا» در طول امسال توضیح دهید؟
در آینده نزدیک، گروه «خنیا» برنامهای ویژه بانوان در گرگان خواهد داشت. در شهریورماه هم برنامهای بهصورت همخوانی و همنوازی در تهران خواهیم داشت. تا ببینیم چه پیش آید. امیدوارم روزی موسیقی جایگاه شایسته و بایسته خود را بیابد.
منبع: شهروند
- قبلی کنسرت حرکات نمایشی عاشقانه های بی کلام در تالار وحدت
- بعدی واکنش رهبر ارکستر ملی به تشییع ۱۷۵ غواص شهید
0 دیدگاه در “هنرمند نباید یکسویهنگر باشد”