آخرین خبر

هنر و ارتباط آن با معنویات (قسمت اول)

خبرگزاری آوای ایرانیان: دکتر جهاندار مهرافشا:

شعر چیست ؟

اگر از من بپرسید که شعر چیست بی درنگ به شما جواب خواهم داد شعر تنها شعر است اما
گونه های متفاوت دارد شعر برای اهداف گوناگون بکار گرفته می شود. شعر همانند فلسفه و قرآن مجید یگانه و بی همتاست در ادبیات قرن هیجده انگستان شعر فرم تلطیف شده فسلفه بود شعری استعماری. برای مثال سال ها پیش بنده علاقمند به خواندن شعرهای الکساندر پوپ بودم که این قماش بود پس از آن نوبت به شعر تخیلی رسید و امروز انواع شعر وجود دارد و مردم را با شعرهای شورانگیز آموزش می دهند شعر، شعر است همانگونه که می دانیم ریشه لغت شعر شَعَرَ (موشکافی و ریزبینی در هر زمینه ای است) همه می گذرند اما همه موشکاف نیستند و این شاعر است که افتادن برگی زرد را از درخت در فصل پاییز با احساسات خود در می آمیزد و آنرا تبدیل به یک اثر هنری زیبا می کند. شعر، شعر است و موسیقی بسیار نزدیک به شعر است شعر شیوه موسیقایی، اندیشیدن، سخن گفتن و نوشتن است. آوازه هایی بی آهنگ در هر حال شعر نوعی موسیقی است برای همین است که حقیر هم شعر می گویم هم عضو انجمن موسیقی هستم چون فاصله ای بین این دو نمی بینیم اما اگر بپرسید از من که :

شعر چگونه پدید می آید؟

از تجارب خود می گویم شعر ناگهان و نامنتظره به سراغ من می آید تجربه سرودن شعر مثل این است که شعرهایی را که در درون و بیرون می بینم می جویم و کشف می کنم و گاهی آنها را بکر و نخستینی می یابم. شعر گفتن برای من همواره نوعی کشف و شهود است گاهی شعر یکباره به سراغم می آید با کشف و انکشاف و من این را همان گوهر شعر می دانم بعضی اوقات نه تنها شعرهای من شعرهای اساتیدم نیز نمونه تجربه هاست اما شعرهای رویایی شعرهای ناخودآگاهند گاهی حس سرایش این نوع شعر در شاعر بسیار قوی است و هنگام صبح نیز قوی ترین لحظه مکاشفه است.

جسم و جان و معنویت

جسم و جان با هم پیوند ناگسستنی دارند و شعر هم از این و هم از آن بر می خیزد من به کار جسمانی عشق می ورزم ساعات بسیار ورزش می کنم در واقع بسیاری از شعرها در حین کار روزانه و ورزش فرا می رسند. به راستی ورزش هم مانند کار فکری اثری خلاقه دارد شعرهای دوره جوانیم زنده و سرشار نبودند چون در آن زمان به این گرمی به ورزش توجهی نداشتم.

پیوند میان اندیشه و شعر

در همه شعرها این پیوند همانند نیست برخی شاعران اندیشه را از شعر حذف می کنند. در اشعار رمانتیک همه افکار عقلانی مطرود می شوند اما در پس هر چیزی اندیشه ای نهفته است پس می توان اندیشه نهفته در شعر را سامان بخشید. بعضی افراد ثنویت گرا و دوگانه نگار هستند چون به یکتای و یگانه انگاری گرایش ندارند و نمی دانند که همه اشیاء با هم در پیوندند و ثنویت گرایی و دوگانه انگاری سرانجام به وحدت حق می رسد و این است ارتباط معنویات با شعر و موسیقی هر شاعر یا موسیقدان یا هنرمندی باید برای گیاهان و جانوران ارزش قائل باشد حتی با وجود اینکه تفاوت زیادی با انسان دارند با وجود اینکه فاقد جان و روح هستند به هر حال مخلوق خالق یکتا هستند.

گوهره شعر و پیوند آن با طبیعت و خدا

از نظر حقیر (مهر افشا) تفاوتی میان شعر طبیعت و شعر شهری نیست انسان با طبیعت پیوند دارد اما ایراد تمدن ها آنجاست که مردم این روزها ماشینی و کامپیوتری شده اند و پیوند بین اشیاء را باور ندارند قایل به جدایی میان همه چیز هستند هر چیز تنها برای خودش دنبال می شود و هر کس تنها برای خودش زندگی می کند برخلاف کار مولد و خلاق این گونه کارها خالی از معنا و مقصود می شود از این رو رضایتمندی حاصل نمی شود و اصولاً پیشرفتی صورت نمی گیرد. بیشتر اوقات شما چیزی را بازسازی نمی کنید همه چیز را به دور می اندازید و حتی محیط زیست را تخریب می کنید.

در باب مرگ و زندگی و خدا

نمی توان بگویم پس از مرگ چه می شود بجز آنچه خداوند قهار در قرآن کریم وعده داده است اما من می دانم که مرگ هم به قدر زندگی پرمعناست و نیمه دوم یک گوهر است من پیش از متولد شدن به قول مولانا مرده بودم پس زنده شدم و دولت عشق آمد و پاینده شدم هراسی هم از مرگ ندارم اگر زندگی به یک معنا رؤیایی بیش نیست پس جنگیدن فرد با مرگ لزومی ندارد اگر فرد با خویشتن خود و خدای خود هماهنگ شود چون به قول مولانا مرگ نیز ورود به رتبه ای عالی تر از حیات است.

دین و اخلاق

انسان ها در کره زمین لاجرم به اخلاق و دین روی خواهند آورد و این اجتناب ناپذیر است. لذا هنر متعهد نیز باید در این مسیر حرکت کند حتی قبایل آفریقایی و سرخ پوستان هنوز هم به دین های ابتدایی خود که در پیوند با طبیعت و طبیعت در پیوند با خداست اعتقاد دارند محیط زیست را حفظ می کنند و آنها مرتبط به طبیعت و کیهان هستند هر ملتی نیازمند دین و اخلاق خاص خود است. هنرمندان باید در هر رشته هنری اخلاقیات را به سمت گرایش به خدای احد و واحد که همان خدای رسول اکرم (ص) می باشد سوق دهند.

واقعیت و حقیقت

وقتی که به حقیقت می اندیشم پیوند میان هنر و حقیقت و آنچه در حقیقت است در نظر می گذرد حقیقت چیزی نیست که بتوان آنرا تعمیم داد. در واقع هنرمندان تلاش می کنند که به شیوه های متعدد بگویند از نظر آنان حقیقت چیست حقیقت نسبی است و به شیوه های متفاوت و به وسیله افراد مختلف بیان می شود اما حقیقت مطلقی وجود دارد که دستیابی ما به آن غیر ممکن است و ادیان گوناگون و رسولان خدا نیز سعی بر رسانیدن ما به آن حقیقت یگانه داشتند و آن حقیقت اعلا حقیقت خدای محمد(ص) الله است.

هنر با رسالت چیست ؟

بنده به بدعت گذاری یا خیال پردازی بی علاقه ام سعی در این دارم که همانندی و ارتباط میان اشیاء را نمایان سازم نمی دانم به کدامین نسل تعلق دارم و شاید این سؤال هزاران نفر باشد. هنرمندان در این رابطه باید بکوشند که جواب این سؤال را به هر نسلی بدهند. توسعه کنونی جهان در متن هنر رشد کرده است همه چیز بیش از حد مبالغه آمیز شده است اسلام هنری را دوست دارد که روشن و شفاف برای انسان ها ملموس و احساس معنویت آنها را برانگیخته کند.

نقش فرهنگ در جوامع بشری و تبادل فرهنگی

این نکته ای است که رهبر عظیم الشأن انقلاب اسلامی در نامگذاری امسال بر آن تکیه کردند. حتماً نیاز و حساسیت زمان را بدین مهم حس کرده بوده اند، لذا همواره در همه جا تبادل فرهنگی وجود داشته است فرهنگ و هنر سرتاسر جهان را در نوردیده است به وسیله اعراب به اروپا رفت وارد کلیسا شد در زمان شکسپیر هنگامی که نخستین هنرمندان پرورده شدند تبادل بین المللی فرهنگی وجود داشت. آنچه هم اکنون رخ می دهد پیوند میان فرهنگ هاست اما هرگز روح انسان ها با تحمیل فرهنگی سازگاری ندارد. مثلاً فرهنگی که از غرب (آمریکا) می آید و بخش اهم آن که جنبه تبلیغاتی دارد فرهنگ حقیقی والای انسانی نیست. در واقع هر بخش از فرهنگ و هنر را که طبیعی است و با طبیعت انسان سازگار دارد می توان آنرا ترویج کرد اما هرگز یک فرهنگ یک دست خلق نمی شود. فرهنگ هر ملتی گوناگون و رنگین است اما می توان فضای چند فرهنگی داشت و از ورای ابعاد گوناگون فرهنگی و هنری به فرهنگ و هنری یگانه و اسلامی به وحدت رسید.

نقد چیست و منتقد واقعی چه کسی است؟

هدف از نقد و انتقاد کمک به مردم است تا آنچه را که بدان آگاهی ندارند قرار گیرند انتقادی که خلاق نباشد و به کشف خصلت های نهفته و ضعف های یک اثر هنری نپردازد به هیچ وجه سازنده نیست و فضای فرهنگی ملتی را مسموم می کند. نقد سازنده نقدی است که همگان بتوانند از آن بهره بگیرند انتقاد سازنده به هنر در واقع نوعی گفت و شنود است باید ابزاری باشد برای وحدت بخشیدن میان انسان ها و ترغیب آنان به پیوند حقیقی، نقد می تواند به انسان ها کمک کند تا آنچه را که بی واسطه از هنر دریافته اند درک کنند و خصلت فروتنی و وحدت طلبی را در آنان بالقوه کند. در حقیقت نقد واسطه ای میان کار فرهنگی و هنری و قبول عام یافتن آن که بالقوه در خود نهفته دارد.

موقعیت یک هنرمند در جامعه اسلامی

موقعیتی یک هنرمند در جامعه اسلامی نباید محدود باشد و برای مردم نیز هنر نباید جنبه سرگرمی و تفننی داشته باشد باید در دید اسلامی زیباشناسانه به هنر و هنرمند نگریست. در گذشته هنرمند مقام والای داشت شاید بتوان گفت که بهشت هنرمند گم شده است اما می توان این بهشت گمشده را در جهان اسلام و با دستورات اسلامی یافت و به هنرمند مقام والای او را تفویض کرد.

پایان قسمت اول – ادامه دارد

برچسب ها

ممکن است به این موارد نیز علاقه مند باشید:

0 دیدگاه در “هنر و ارتباط آن با معنویات (قسمت اول)”

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

ویدئو

مشترک خبرنامه شوید

برای دریافت آخرین مطالب سایت در ایمیل خود عضو خبرنامه شوید