فرزانه غلامی تبار: اواسط اسفندماه سال ۹۸ بودکه همزمان با شیوع ویروس کرونا در کشور، فعالیتها و کنسرتهای موسیقی هم مانند سایر فعالیتهای فرهنگی و هنری کشور با تعطیلی مواجه شد که این اتفاق تلخ برای اهالی موسیقی یک نکته تاریک و ناامیدکننده محسوب میشود، زیرا بازه زمانی یکماهه ۱۵ اسفند تا ۱۵ فروردینماه، پیک طلایی برپایی کنسرتها در سراسر کشور به حساب میآید که علاوه بر خوانندهها و نوازندهها، عوامل مختلفی در حوزه موسیقی در کنار برپایی کنسرتها مشغول به کار میشوند و کسب درآمد میکنند که با شیوع ویروس کرونا در کشور و تعطیلی کنسرتهای موسیقی بسیاری از هنرمندان این حوزه از کار بیکار شدهاند.
اما تعطیلی کنسرتها از اسفندماه سال گذشته تاکنون ۲ پیامد منفی در پی داشته است؛ یکی بیکاری بسیاری از نوازندهها و هزارن نفر که مستقیم و غیرمستقیم از برپایی کنسرت ها درآمد داشتند و پیامد دیگر بعد روانی قضیه است که نبود فعالیتهای موسیقایی موجب سرخوردگی اهالی موسیقی و همچنین عدم نشاط علاقهمندان به موسیقی در جامعه شده است. اما از سوی دیگر در این چند ماه اخیر که حتی از انتشار آلبومهای جدید هم خبرهای زیادی درز نمیکند، بسیاری از هنرمندان مطرح بیکار ننشسته و تهدید کرونا را به نوعی فرصت تبدیل کردهاند؛ برخیها با هدف تزریق نشاط در جامعه از همان اواخر اسفندماه در صفحههای شخصیشان در فضای مجازی به تنهایی برای مخاطبانشان برنامه اجرا کردند که بشدت مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت، این عده از خوانندگان کاملا دلی و در ارتباطی صمیمی و بیواسطه با مخاطبانشان آهنگهای درخواستی آنها را برایشان اجرا کردند البته این اتفاق در سایر کشورهای دنیا هم در دوران کرونا رخ داد و بسیاری از خوانندگان و نوازندگان جهان تصمیم گرفتند بهصورت خودجوش و بدون هیچ حمایتی از طرف ارگانهای دولتی برای مخاطبانشان در فضای مجازی برنامه اجرا کنند. بماند که کنسرتهای آنلاینی که خوانندهها کاملا دلی و بدون دریافت هزینه برای مخاطبانشان در فضای اینستاگرام برپا میکردند، از یک سال و نیم پیش با پرداخت دستمزدهای بالا توسط نهادهایی چون مرکز موسیقی شهرداری تهران دولتی به خوانندهها برای حضورشان در سالن خالی برج میلاد، بسیار کمرنگ شد و و خواننده هایی که با دریافت دستمزدهای نجومی از مرکز موسیقی شهرداری تهران براسی صندلی های خالی برج میلاد کنسرت برگزار می کرند دیگر حاضر نبودن کاملا بدون دستمزد در فضای مجازی برای هوادارانشان برنامه اجرا کنند از سوی دیگر مخاطبان هم باید برای تماشای کنسرت آنلاین شهرداری تهران هزینه های مجزایی برای تماشای از اپلیکیشن ها پرداخت میکردند و دیگر کنسرت آنلاین به معنای رایگان معنا نمی داد.
اما نکته قابل توجه درباره وضعیت موسیقی کشور در دوران کرونا این مسئله است که علی رغم تعطیلی کنسرتها و کاهش فعالیت موسیقایی هنرمندان، مراکز موسیقایی نهادهایی چون صداوسیما، شهرداری تهران، حوزه هنری، ماوا و… در حوزه تولید بسیار پرکار بوده اند. که با نگاهی اجمالی به تولیدات این نهادها در حوزه موسیقی در چند وقت اخیر به این نتیجه می رسیم که این تولیدات و فعالیت های موسیقایی نه تنها کمترین تاثیری در جریان مارکت موسیقی نگذاشته اند بلکه به جز یک یا دو اثر مابقی تولیدات از کمترین مخاطب برخوردار بوده اند بطوری که اغلب تولیدات این مراکزها هیچگاه به گوش مخاطبان عام نرسیده است و عملا کمتر کسی از تولید این آثار با خبر می شوند. مگر آنکه برای برخی از این تولیدات با برپایی مراسم های رونمایی برای یکی دو روز بخشی از اهالی رسانه و فرهنگ از انتشار آثار باخبر شوند، اما شنونده این آثار چه تعداد مخاطب بوده است، نامشخص و مبهم است زیرا انگار برای برخی از مدیران این مراکز رزومه سازی با مانور دادن بر واژه هایی چون «موسیقی انقلابی، دفاع مقدسی و…) از اهمیت بیشتری برخوردار است تا تولید آثار باکیفیت و شاخص که در جذب مخاطب هم موفق عمل کند. از سویی این مراکز طی یکی دو سل اخیر هزینه های گزافی را برای تولیدات و فعالیت های موسیقایی انجام داده اند که در این میان مرکز موسیقی شهرداری تهران شاید طی یکسال اخیر بیشترین هزینه را برای موسیقی در شهر تهران انجام داده است و حتی مسئولین این مرکز هیچگاه لیست هزینه های نجموی که چندی پیش از سوی رسانه ها و فضای مجازی منتشر شد را تکذیب نکردند و انگار هیچ پاسخی برای این لیست نداشتند که بیان کنند. این مرکز با پرداخت هزینه های نجومی بابت کنسرت های آنلاین، هزینه غیرمتعارف برپایی اجراهای موسیقی نواحی و هزینه های ارتقای صفحات اینستاگرام برخی آلبوم هایش حسابی در فضای مجازی خبرساز شد و هیچگاه مسئولین مرکز موسیقی شهرداری تهران پاسخگوی این عملکرد و تشریح بازخوردها و نتایج این هزینه ها برای تعالی موسیقی در شهر تهران چه بوده است؟
به هر حال با قاطعیت باید گفت، مهم ترین مشکل موسیقی کشور طی سالهای اخیر عدم بکارگیری مدیران کارآمد در مسند مدیریت موسیقی نهادهای مختلف است زیرا یک مدیر مرکز موسیقی در وهله اول باید تمام توان خود را بگذارد که آثار تولیدی مرکزش با بهترین کیفیت ممکن و با حضور هنرمندان متعهد و سرشناس به سرانجام برسد نه آنکه در اغلب تولیدات مرکز مطبوع خود به عنوان ترانه سرا، آهنگسار و خواننده حضور داشته باشد تا موجب بوجود آمدن شائبه انحصارگرایی و سوءاستفاده از مقام اجرایی خود نشود و همچنین در پایان باید گفت، اگرهزینه مراکز موسیقی نهادهایی مختلف را یکسال گذشته را تجمیع نیم به یک رقم نجومی برای تولیدات خواهیم رسید و دردآور آنجاست که اغلب این تولیدات به جز عوامل تولید و شاید مدیران، هیچ مخاطب دیگری نداشته است.
منبع: وطن امروز
0 دیدگاه در “پشت پرده رزومه سازی مدیران موسیقی”