آخرین وصیت داوود رشیدی در انتظار تایید نهایی قالیباف
احسان حاجیپور از شرایط امروز سنگلج و طرح توسعه این تماشاخانه میگوید؛
بسیاری از این نامه بهعنوان آخرین وصیت مرحوم رشیدی نام بردند. همزمان با درگذشت داوود رشیدی و در روز پنجم شهریورماه، محمدباقر قالیباف؛ شهردار تهران متنی را در صفحه شخصی خود منتشر کرد و در آن قول مساعدی برای برآورده شدن آرزوی داوود رشیدی در زمینه بهسازی تئاتر سنگلج داده بود. درباره تاریخچه این پیشنهاد و تاثیر آن بر تماشاخانه سنگلج، با احسان حاجیپور؛ کارگردان تئاتر، که در زمینه مهندسی عمران تحصیل کرده است و از ابتدا در جریان این درخواست بوده است و تا هفته گذشته بهعنوان کارگردان نمایش «معاشر» در سنگلج حضور داشت، گفتوگو کردهایم.
شما نمایش «معاشر» را در تماشاخانه سنگلج روی صحنه برده بودید؛ این تماشاخانه را از نظر امکانات چگونه یافتید؟
سالن تماشاخانه سنگلج، یکی از استانداردترین سالنهای ایران محسوب میشود. بههماهنگی مدیر این تماشاخانه نیز، بهتازگی پشتصحنه آن تعمیر شده و شرایط بسیار خوبی پیدا کرده است. برای من مایه افتخار است که در تماشاخانه سنگلج تئاتر اجرا کنم چون این سالن، قدیمیترین سالن فعال تئاتر تهران است. اگر پشتوانه تاریخی سنگلج را در نظر بگیرید، درمییابید که سنگلج در دهه ۴۰ نقش مهم و جریانسازی در تئاتر ایران داشته است. ما هنوز وامدار هنرمندان جریانسازی که در سنگلج تئاتر اجرا کردهاند، هستیم. باتوجه به اتفاقهای مهمی که در سنگلج رخ داده است، میتوان گفت این سالن یک موزه است.
بسیاری از کارگردانهایی که برای اجرا به تماشاخانه سنگلج میآیند، از استقبال اندک مخاطبان ناراضی هستند و معتقدند که این تماشاخانه را فقط مخاطبان تئاتر میشناسند. با این اوصاف میزان استقبال از «معاشر» چگونه بود؟
استقبال مخاطبان از «معاشر» بسیار خوب بود اما درباره اقبال مخاطبان حرفهای، باید بگویم اتفاقا از نظر من شرایط برعکس است. متاسفانه مخاطبان حرفهای تئاتر اقبال چندانی به این تماشاخانه نشان نمیدهند. این تماشاخانه مخاطب خود را دارد اما تماشاگر حرفهای که به ایرانشهر، تئاترشهر یا سالنهای خصوصی میرود، متاسفانه به سنگلج نمیآید. متاسفانه بهخاطر همین مسئله، بسیاری از کارگردانهای حرفهای ما قبول نکردند در سنگلج تئاتر اجرا کنند حتی زمانیکه من میخواستم بازیگران و عوامل نمایش «معاشر» را انتخاب کنم، به هرکسی میگفتم قرار است نمایش را در سنگلج اجرا کنم، با نوعی ترس، میگفتند «سنگلج؟!! چرا میخواهی در این سالن تئاتر اجرا کنی؟»
چرا باید مخاطب حرفهای تئاتر به این تماشاخانه کمتوجه باشد؟
باید به این اتفاق ریشهای پرداخته شود. پس از انقلاب، نمایشهای ایرانی را نمایشهای سنتی یا تعبیری که از نمایش ایرانی بهوجود آمد، بهنام آیینیسنتی که نمیدانم چقدر درست است یا غلط تعریف کردیم و تماشاخانه سنگلج بهاجرای این نمایشها اختصاص پیدا کرد. این تعریف، با کارکرد ابتدایی این تماشاخانه بسیار فاصله داشت چون تماشاخانه سنگلج برای اجرای نمایشهای ایرانی تاسیس شد و نخستین نمایشهایی که در این تماشاخانه اجرا شد و فکر کنم بروشورهایش هنوز در این تماشاخانه موجود باشد، به جشنواره نمایشهای ایرانی اختصاص داشت که این نمایشها صرفا نمایش روحوضی و… نبود. البته این حرف من بهمعنای زیرسوال بردن این گونههای نمایشی نیست چون این قبیل نمایشها جایگاه والایی دارند و باید به آنها پرداخته شود. مشکل اینجاست که این رویکرد تماشاخانه سنگلج موجب شد برخی از تماشاگران حرفهای تئاتر، نگاه دیگری به این سالن داشته باشند. البته شرایط بهتر شده است چون مدیریت جدید تماشاخانه سنگلج تعریف نمایش ایرانی را گسترش داد.
بهتازگی میتوان نمایشهایی یافت که مورد استقبال مخاطبان واقع شدهاند و آمار فروش قابلقبولی را از خود بهجای گذاشتهاند.
اگر به اجراهای اخیر این تماشاخانه توجه کنید درمییابید که چه «معاشر» و چه «ابوبکر محمدی، فاطمه محمدی» اثر جلال تجنگی تعریف دیگری از نمایش ایرانی را ارائه میدهند و نمایشهایی اجتماعی هستند که به امروز ما اشاره دارد. باید دوباره از تماشاگران تئاتر دعوت کنیم تا به این سالن بازگردند. در حدود یکسال گذشته نمایشهای متفاوتی همچون «ناگهان پیت حلبی»، «بیضایی» و… را در این تماشاخانه شاهد بودیم که با استقبال هم مواجه شدهاند. تماشاگر برچسبی به این تماشاخانه عظیم زده است و ما راحت از کنار این مکان تئاتری بسیار مهم میگذریم. البته مسائل بیرونی نیز بر کممخاطب بودن این سالن تاثیر دارند؛ مسائلی همچون دسترسی آسان نداشتن به ایستگاههای مترو، تاکسی و… بر این مسئله تاثیر میگذارد چون همه مخاطبان تئاتر که اتومبیل ندارند. برای تماشاگر باید امکانات رفاهی فراهم باشد تا به سالن بیاید. متاسفانه سنگلج مهجور مانده است و بهنظر میرسد تماشاخانه سنگلج را طرد کردهایم.
برای اختصاص سالن سنگلج به تئاتر آیینیسنتی باید حداقل ۲۰ نمایش با کیفیت آیینیسنتی آماده شوند. آیا زیرساختهای لازم برای تولید این تعداد نمایش آیینیسنتی فراهم شده است؟
ما سالهاست که در این حوزه کار میکنیم، دفتر تئاتر آیینیسنتی داریم و حتی جشنوارهای دوسالانه برای این نوع تئاتر در نظر گرفتهایم. شرایط این نوع تئاتر خوب است اما باید دید آیا ما بهقدری سالن تئاتر داریم که بتوانیم یک سالن آن را تنها به یک نوع تئاتر و تئاتر همخانواده آن اختصاص دهیم؛ یعنی تئاتر ایرانی را جدا کنیم؟ تاسیس همین سالن به پیشرفت نمایشنامهنویسی ایرانی منجر شده است، نمایشنامهنویسان جوانی چون مرحوم استاد محمد، اسماعیل خلج و… در کنار بهرام بیضایی، عباس جوانمرد، جعفر والی و… در سنگلج رشد کردند و به اساتید نمایشنامهنویسی تبدیل شدند. سنگلج ستون نمایشنامهنویسی ایران را بنیان نهاد و امروز ما باز هم به نمایشنامهنویس نیاز داریم. کدام سالن برای درامنویسان اجتماعی ایران مناسبتر از سنگلج است؟
چندین سال است که طرحی بهنام «توسعه سنگلج» مطرح شده است و بسیاری از هنرمندان بهدنبال این مسئله بودند. شهریورماه امسال محمدباقر قالیباف؛ شهردار تهران، از عملیاتی شدن این طرح صحبت کرده بود. باتوجه به اینکه شما از ابتدا در جریان این طرح قرار داشتید، اکنون شرایط به چه صورت است؟
زمانیکه اتابک نادری مدیر تماشاخانه سنگلج بود، در کنار او بودم و چون رشته دانشگاهی من مهندسی عمران است، با یکدیگر درباره این امکان صحبت میکردیم. ساختمانی در مجاورت سنگلج است که محل اداره حقوقی شهرداری تهران است و میتواند به این تماشاخانه اضافه شود. مدارکی پیدا شده که نشان میدهند سالها پیش این ساختمان جزو املاک وزارت فرهنگ و هنر بوده است. در دوران مدیریت اتابک نادری، اتفاق بسیار مهمی در این زمینه افتاد، حدود پانصد هنرمند و بزرگانی همچون مرحوم داوود رشیدی، عزتاله انتظامی، علی نصیریان و… نامهای امضاء کردند و درخواست دادند این اتفاق سریعتر رخ دهد. بههمراه اتابک نادری، علی عابدی؛ مدیر کنونی سنگلج، یوناتن بتکلیا؛ نماینده مجلس و… به این قضیه ورود کردیم و حتی به کمیسیون فرهنگی مجلس هم رفتیم و تقریبا توافق نهایی الصاق این ساختمان به سنگلج انجام شده است، بهنوعی دستور نهایی شهردار تهران نیز صادر شده و تنها تایید نهایی او باقی مانده است.
عملیاتی شدن این طرح توسعه را چقدر میتوان به نفع تماشاخانه سنگلج دانست؟
اگر این ساختمان را به تماشاخانه سنگلج اختصاص دهند، اتفاقهای بسیار مهمی میافتد؛ در وهله نخست، تئاتر تهران صاحب یک موزه میشود؛ میتوانیم طبقه بالای این ساختمان را به موزه تئاتر تهران تبدیل کنیم که کمبود چنین مکانی کاملا احساس میشود. البته خود تماشاخانه سنگلج تا حدودی این بخش را در نظر گرفته است؛ بهعنوان مثال زمانیکه وارد این تماشاخانه میشوید، لباس سعدی افشار را در سالن انتظار میبینید اما اسناد بسیار زیادی در این تماشاخانه وجود دارد که باید به مکانی برای ارائه آنها فکر کرد. میتوان در دو طبقه از این ساختمان پلاتوهایی برای تمرین ساخت و همچنین میتوان یک بلکباکس کوچک و یک بلکباکس متوسط در این ساختمان احداث کرد. این اقدام میتواند فضای اجرای تئاتر در تهران را که بسیار مهم است و بسیاری از اهالی تئاتر پشت درهای سالنها باقی میمانند را ارتقا دهد. همچنین اگر همزمان سه یا چهار نمایش در تماشاخانه سنگلج روی صحنه باشد، تعداد تماشاگران را افزایش میدهد و همین مسئله به رونق تئاتر در این تماشاخانه مهم و قدیمی کمک میکند. امیدوارم شهرداری نیز نگاه ویژهتری به این تماشاخانه داشته باشد و راهکارهایی برای سهلتر شدن ایابوذهاب مخاطبان در نظر بگیرد.
به موزه تئاتر اشاره کردید. آیا احداث موزه میتواند مخاطبان سنگلج را افزایش دهد؟
در کنار این کارکرد، امکان جدیدی به تئاتر ایران میافزاید. در ایران جشنوارههای بینالمللی بسیار زیادی برگزار میشوند که یکی از مهمترین آنها، جشنواره بینالمللی تئاتر فجر است. تعداد زیادی مهمان خارجی که افراد صاحبنامی هستند، به ایران میآیند اما ما هیچ مکانی را در اختیار نداریم که اسناد تئاتر این مملکت را به آنها نشان دهیم. تاریخ تئاتر ایران، به بیش از صد سال پیش بازمیگردد. کشورهای همسایه ما همین امروز هم تئاتر ندارند اما ما در دهه ۵۰ میزبان پیتر بروک بودیم و در آن زمان او با هنرمندان ایرانی تئاتر اجرا کرده بود. اسناد این اتفاق، موجود است. در تماشاخانه سنگلج و مجموعه تئاتر شهر، اسناد بسیار زیادی وجود دارد اما خاک میخورند و شاید در خطر باشند، چند سال پیش، کتابخانه تئاترشهر دچار آبگرفتگی شد و بسیاری از اسناد از بین رفتند… اگر در سنگلج کوچکترین اتفاقی بیفتد، بسیاری از این اسناد از دست میروند.
شما در رشته مهندسی عمران تحصیل کردهاید و کارگردان تئاتر هم هستید، آیا این پروژه به بودجه زیادی نیاز دارد؟
اتفاقا یکی از بزرگترین محاسنی که این طرح دراد، کمهزینه بودن آن است. اگر قرار باشد ساختمان را تخریب کنیم و از ابتدا آن را بسازیم، بودجه بسیار زیادی نیاز دارد و نظیر اتفاقی که برای ساختمان قدیمی اداره تئاتر افتاد، برای این ساختمان هم میافتد؛ این ساختمان سالهاست که درگیر پروسه ساختوساز است! اما بهدلیل شرایطی که خیابان بهشت دارد، نمیتوان این ساختمان را تخریب کرد چون میراث فرهنگی اصلا اجازه ساختمانسازی نمیدهد و تنها میتوان ساختمانهایی که در این خیابان واقع هستند را بازسازی کرد؛ اصلا این ساختمان نیازی به تخریب و دوباره ساختن ندارد. همهچیز در این ساختمان وجود دارد و تنها باید مقاومسازی و مناسبسازی انجام گیرد. درنتیجه در این طرح میتوان با کمترین هزینه، بیشتری بهره را برد.
شرایط سنگلج رو به بهبود است
تماشاخانه سنگلج هنوز نتوانسته است مخاطبان حرفهای تئاتر را بهسوی خود جلب کند و کمی مهجور مانده است اما در دوره جدید شرایط بهبود پیدا کرده است. علی عابدی؛ مدیر جدید این تماشاخانه، شرایط را مناسب کرده است و نظم فوقالعادهای به این تماشاخانه بخشیده است. سال گذشته، درخواست اجرای تئاتری در این تماشاخانه دادم و توانستم راس تاریخی که به من اعلام کرده بودند تئاترم را اجرا کنم. این اتفاق بسیار ارزشمند است و نشان از برنامهریزی درست مسئولان آن دارد. این تماشاخانه موظف است به آثار منتخب جشنواره آیینیسنتی، نوبت اجرا دهد اما در کنار اجرای این آثار، میبینیم که تعداد زیادی نمایش برای این تماشاخانه تولید شدهاند. خود من نمایشنامه «معاشر» را برای اجرا در این تماشاخانه نوشته بودم. اتابک نادری در گذشته و علی عابدی در این روزگار، برای بهبود شرایط سنگلج بسیار تلاش کردهاند و میکنند اما در فاصلهای که میان مدیریت این دو فرد بود، چراغ تماشاخانه سنگلج رو به خاموشی بود. علی عابدی، طرز تفکر سی ساله را شکست و تعریف درستی از نمایش ایرانی ارائه کرد.
0 دیدگاه در “آخرین وصیت داوود رشیدی در انتظار تایید نهایی قالیباف”