آخرین خبر

نگاهی به صدا و آوازِ «علی شیرازی» + صوت

آوای ایرانیان:

 ممتاز

محمدرضا ممتاز واحد:

علی شیرازی می نویسد. سالهاست که می نویسد، اما در پسِ اندیشه های نگارشی و آن قلم توانا، آوازخوانی پنهان است که دست روزگار تا به امروز تقدیرِ نگارش را برای او رقم زده بود. شاید مخاطبانِ پیگیر مقالات تحلیلی و انتقادی علی شیرازی کمتر مطلع باشند – یا که اصلاً مطلع نباشند- که عمر آوازخوانی شیرازی از عمر قلم فرسایی او در جراید بیشتر است. بیش از بیست و پنج سال تحصیل و تحقیق در محاضر بزرگانِ آواز ایران ، این بار او را بر آن داشته که هنر آوازخوانی اش را به موازات فعالیت های نگارشی و پژوهشی به مخاطبانش ارائه نماید.

در بررسی صدا و آواز علی شیرازی نخستین و مهمترین مطلبی که به ذهن می آید این است که وی شبیه کسی نمی خواند. استقلال صدایی او آن هم در عصری که گوش ها آنقدر به مشابه خوانی عادت کرده که اگر خلاف آن شنیده شود، جای تعجب دارد. در قدیم دستگاه های استنسیل و فتوکپیِ آنالوگ، کپی را آنقدرها هم برابر با اصل منتشر نمی ساخت ولی حال به مدد عصر دیجیتال، حتی الامکان کپی برابر اصل ارائه می گردد که البته اگر علم و دانش این صداها هم برابر با اصل – به معنای واقعی کلمه- می بود، باز جای تأسف کمتر بود ولی متأسفانه گویا دستگاه های فتوکپی هم به افلاس افتاده اند که به جای «اصل»، کار به کپی روی «کپی» انجامیده که در نهایت کاغذ سفیدِ آواز را تحویل مخاطبان می دهند. البته باید توجه داشت که هیچ وقت و هیچ گاه کپی جای اصل را نمی گیرد حتی کپی برابر با اصل.

علی شیرازی حایز صدایی است با مؤلفه های کیفی و کمی بالنسبه مطلوب و مطبوع اما «مستقل» که می خواهد خودش باشد. مسأله مهم دیگر این که طنین صدای شیرازی در محدوده صدایی خاصی، بسیار خوش طنین تر و به اصطلاح جلا یافته تر به گوش می رسد و او خود در مقام آوازخوان به آن واقف است. اهل فن واقفند که خواننده و آوازخوان باید محدوده صوتیِ صدای خود را کاملاً شناخته و در گستره «مطلوب»ِ آن آوازخوانی نماید و این، یک اصل مهم در هنر آوازخوانی است. در آوازی که در خاتمه این نوشتار خواهید شنید، شناخت و بهره گیری از بهترین محدوده صوتی توسط او کاملاً مبرهن است.

خوشبختانه علی شیرازی همّ و غمّ آواز دارد و برخلاف خیل کثیری از آوازخوانان و خوانندگان امروزی که آوازخوانی را در «فرع» و تصنیف و ترانه خوانی را در «اصل»ِ اهداف کاری خود قرار داده اند؛ ولی شیرازی بر عکس، بر اجرای آواز تأکید دارد. او آواز را مختصر و مفید ارائه می دهد. موجزخوانی و اجرای آوازهای مختصر و مفید، مسأله ای است که بسیار مورد تأکید راقم این سطور است. در عصر حاضر که «زمان، زمانِ ثانیه هاست»؛ دیگر نه فرصت و نه مجال آن است که آوازهای طولانی را تحویل مخاطب دهیم. این نکته ای است که حتی همین پنج شش خواننده جوان – مثلاً در بورس- عصر حاضر نیز بایستی به آن دقت نمایند که اگر احیاناً تیرِ آوازی از کمانِ حنجره مبارکشان رها شد، مختصر و مفید و متناسب با حوصله مخاطبِ امروز باشد.

شیرازی قصد به رخ کشیدن اطلاعات ردیفی خود را ندارد که بنشیند و بیست دقیقه یا نیم ساعت بیات ترک بخواند بلکه موجز خوانی را ترجیح داده و همانطور که در ادامه خواهید شنید در یک آواز حدوداً چهار دقیقه ای، حرف جدیدی برای گفتن دارد. همین مهمّ، رویکرد شیرازی را به آواز از «نوبت و ترتیب خوانی» به «مایه خوانی» سوق داده است. همانطور که شرحش رفت علی شیرازی سال ها در محضر استادان فن تحصیل ردیف کرده است ولی خود در مقام آوازخوان، با توجه به اشل صوتی و گام لحن مربوطه، خوانش و گفتمانی بر پایه آموزه های ردیف را مورد توجه قرار داده است. در آسیب شناسی آواز ایران به خصوص در چهار دهه اخیر، یکی از آفت ها همین نگاه صرفاً ابژکتیو به ردیف بود که غالبِ آوازخوانان را به نوبت و ترتیب خوانی سوق داد و متأسفانه نگاه سوبژکتیو به مقوله ردیف و برداشت آزاد از آن و ذهنیت تصویرسازی و روحیه خلق و آفرینشگری در محدوده گام و بستر نغمگی الحان موسیقی ایرانی، کمتر مورد توجه قرار گرفت. البته بماند که این بی اعتنایی همراه با تعصباتی بود که از منظر عده ای، ردیف به منزله وحی مُنزَل تلقی می شد.

علی شیرازی در آواز کوتاهِ بیات ترک خود که در ادامه نوشتار خواهید شنید، بدون دِلِی دِلِی های مرسوم مستقیم به سراغ شعر رفته و بیت اول را در منطقه مُدال درآمد – که خصوصاً در بیات ترک منطقه مدالِ پر گوشه ای است- آغاز و «روح الارواح» را که اتفاقاً در همین منطقه قرار می گیرد را اجرا می کند؛ اجرای مصرع سوم و تکرار مجدد آن، «داد» را تداعی می کند که به انضمام تحریر غلت آمیز زیبایی که «نیش» به انگاره های ملودیکی «فیلی و شکسته» می زند با مصرع چهارم به فرود می انجامد. آوازی موجز، مختصر و مفید که ملهم از ردیف موسیقی ملی اما با برداشت آزاد و با خلق آوازی جدید صورت گرفته است. سروده ای در قالب رباعی منسوب به ابوسعید ابوالخیر که شعرگزینی خوب آوازخوان را نشان می دهد:

گفتم: چشمم، گفت: به راهش میدار

گفتم:  جگرم، گفت:  پر آهش میدار

گفتم: که دلم، گفت: چه داری در دل؟

گفتم:  غم تو، گفت:  نگاهش  میدار

شیرازی به مقوله ریتم بسیار توجه دارد. صدای شیرازی، صدایی است که در کنار آوازخوانی، ضربی خوانی مطلوب و دلچسبی را هم می تواند ارائه نماید. ساختار صدای او همراه با مؤلفه های کیفی و کمی صدایش، این را می گوید. او در آواز نیز به ریتمِ پیدا و پنهان بسیار توجه دارد. همانطور که خاتمه آوازش را با «ضربی قطار» (یا کرشمه قطار) به پایان می رساند. گوشه ای غیر مدال با تشخص ریتمیک که حالت طرب انگیزی را در آواز او به وجود آورده است. نگاه شیرازی به موسیقی و اساساً به آواز، نگاهی فرحبخش است. این نگرش و رویکرد – که شرح و بسط آن خود نوشتاری مجزا را می طلبد- اگر در آواز ایرانی بیشتر مورد توجه قرار می گرفت «آواز ایرانی» را مبدل به «مرثیه» نمی ساخت. شیرازی می خواهد آوازش را فرحبخش بخواند. چه اشکالی دارد که «امید» و «شادی» از آوازِ یک آوازخوان به گوش رسد حتی اگر بخواهد لحنی غم انگیز را اجرا نماید؟! …

علی شیرازی در موقعیتی است که نمی شود به او گفت که چه کار کند، چون به اصطلاح آردش را بیخته و الکش را آویخته است. سالها مؤانست و معاشرت با استادان و آوازخوانان صاحبنام و گمنام که با نگاه تیزبنش از منظر یک روزنامه نگار و صاحب قلم، رویدادها را به دقت دنبال کرده و می کند و چه بسیار از هنرمندان (و حتی هم دوره ای های خود را) که خود، شاهد لغزش ها و ناکامی هایشان بوده است. از آنجا که او در مقام یک نویسنده واج آرایی، سجع، ترصیع، جناس و قلب را در عرصه نگارش ملحوظ می دارد، همین دقت نظر را بایستی – بیشتر و بیشتر – در ادای واضح تر سیلاب ها و واژگان منظور دارد. زیرا آواز، خود نوعی نگارش است در بُعد زمانی و آوازخوان نویسنده ای است که با صوتش، حرف به حرف و واژه به واژه کلام را در ذهن شنونده به تصویر می کشد و می نگارد.

غرق شدن در وادی ادبیات و مؤانست با شاعران و ادیبان، خود جهان بینی دیگری را به آوازخوان خواهد بخشید. آوازخوان بهتر است مدتی را هم با نوازندگان مجالست نماید؛ زیرا به همراهِ «ساز» خواندن و جفت و جور شدن – و یا به اصطلاح چِفت شدن- با نوای ساز به غیر از کسب تجارب از ترفندها و شگردهای آن، تأثیر و تأثر متقابلی را بین نوازنده و خواننده در «آن» و «لحظه» به وجود می آورد که تأثیر شگرفی را بر اعتلای آوازِ آوازخوان خواهد داشت. همانطور که در بدو نوشتار نیز ذکر شد، شیرازی حایز صدایی مستقل است ولی در سبک، نوعی سردرگمی و حیرانی در شیوه اجرایی وی محسوس و مسموع است. البته این مسأله از منظری تحسین برانگیز است که علی شیرازی می خواهد پیشرو باشد نه پیرو! ولی به زعم نگارنده، خویشتن شناسی و غور و تأمل در خویشتنِ خویش و تأمل و تأمل و تأمل از جانب هنرمند عارف و صاحب قلممان، این صدا را به سمت و سویی رهنمون خواهد ساخت که به غیر از استقلال صدا، صاحب سبکی کمال گرا باشد. این مسأله بعید نخواهد بود چون صاحبان قلم، اراده ای آهنین دارند.

 و اما خاتمه نوشتار دردِ دلی است که روی سخن آن با اهالی موسیقی ایران است. این که علی شیرازی در سن چهل و پنج سالگی هنوز در آواز به حقش نرسیده، سخنی است که نه در مورد او بلکه در مورد خیل کثیری از جوانان و یا میانسالان هنردوست ایرانی دلالت می کند. سیستم فرهنگی کشور نمی خواهد و یا نمی تواند به برخی از اهداف رسالت خود جامه عمل بپوشاند که یکی از همین آرمان ها، همانا استعدادیابی و پرورش آنها و صد البته معرفی استعدادها به جامعه هنری است. حال در این وانفسا و در این عصر انفعال، اهالی موسیقی کشور باید دست روی دست بگذارند؟ با شِکوه سر دادن و گلایه کردن کاری از پیش نخواهد رفت و باید هر کس که در جامعه موسیقی به هر نحو و به هر شکلی که فعال است، آستین ها را بالا زده و نسبت به افرادی که اتفاقاً بایستی از آنها حمایت کرد، دغدغه پشتیبانی داشته باشد.

اگر در فضای موسیقی کشور، «رابطه» و «رابطه بازی» کنار گذاشته می شد و «شایسته سالاری» و «ضابطه مندی» متر و معیار قرار می گرفت، در کنار همین پنج شش خواننده جوان مثلاً «چهره»؛ گلستانی به پا می شد که شاهد جلوه برانگیزی گل های بیشتری بودیم. بی تفاوتی و بی توجهی به یک استعداد نه تنها ظلمِ به او، بلکه خیانت به آتیه فرهنگی کشور است.

ممکن است به این موارد نیز علاقه مند باشید:

0 دیدگاه در “نگاهی به صدا و آوازِ «علی شیرازی» + صوت”

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

ویدئو

مشترک خبرنامه شوید

برای دریافت آخرین مطالب سایت در ایمیل خود عضو خبرنامه شوید