آخرین خبر

شک دارم کاراکتر فیلمم منافق نباشد!/ حفظ فاصله از فیلم‌های مهدویان

به گزارش آوای ایرانیان جشنواره فیلم کوتاه تهران، از دوره گذشته توجه به «تنوع ژانر» را در دستور کار خود قرار داده است و در همین راستا شاهد رونمایی آثاری متنوع در ویترین این رویداد هستیم.

«خوانا بنویسید» یکی از آثار تاریخی حاضر در جشنواره امسال است که به واسطه سوژه متفاوتش، مورد توجه قرار گرفته است.

این فیلم کوتاه تازه‌ترین محصول سازمان اوج در حوزه سینمای کوتاه محسوب می‌شود که کارگردانی آن را مرتضی علیزاده و تهیه‌کنندگی آن را به‌صورت مشترک هاشم مسعودی و مجتبی احسانی برعهده داشته‌اند.‌

این فیلم که به ناگفته‌هایی از سال‌های دفاع مقدس می‌پردازد که در روایت آن به ماجرای فعالیت‌های منافقین هم اشاره‌هایی شده است.

به بهانه حضور «خوانا بنویسید» در چهلمین جشنواره فیلم‌کوتاه تهران، به گفت‌وگو با مرتضی علیزاده کارگردان و هاشم مسعودی یکی از تهیه‌کنندگان این فیلم پرداختیم.

* از ایده بازخوانی نامه اسرا شروع کنیم که ایده بکری به حساب می‌آید. چطور به این ایده رسیدید و چقدر مستند تاریخی دارد؟

مرتضی علیزاده: از سوال حساسی شروع کردید! فرآیند بازخوانی نامه‌ها، واقعیت دارد و همین امروز هم اگر قرار باشد نامه‌ای از یک مجموعه نظامی خارج شود، همین نظارت روی آن صورت می‌گیرد. مثلاً اگر سربازی از داخل یک پادگان نظامی بخواهد نامه‌ای به پدر و مادرش ارسال کند، متن آن بازخوانی می‌شود و اگر اطلاعاتی درباره پادگان در آن باشد، حذف می‌شود. درباره زندان‌ها هم همین فرآیند وجود دارد. هر جایی که حفظ امنیت محیط آن اهمیت داشته باشد، طبیعتاً این کار در آن صورت می‌گیرد.

وقتی این امنیت از یک محیط نظامی محدود به سراسر محدوده مرزی یک کشور می‌رسد، مانند شرایطی که ایران در زمان جنگ داشت، طبیعتاً باید نامه‌های اسرا در آن مقطع بازخوانی و غربال می‌شد. فقط کافی بود به واسطه اطلاعات درون یک نامه، یک عملیات لو می‌رفت، می‌دانید جان چند نفر به خطر می‌افتاد؟ برای همین در آن مقطع نامه‌ها بازخوانی می‌شده است. هم ما نامه‌ها را سانسور می‌کردیم و هم طرف عراقی، اما این فرآیند در جایی گفته نمی‌شد. هنوز هم شاید برخی نهادهای نظامی موافق طرح این موضوع در فیلم نباشند و ملاحظاتی درباره آن داشته باشند.

در عین حال این یک واقعیت تاریخی است و مهم این است که ما از چه منظری به آن پرداخته‌ایم. فارغ از این موضوع تاریخی، جنگ‌ها معمولاً در تاریخ معینی آغاز و در تاریخ معینی تمام می‌شوند اما آدم‌های درگیر با جنگ، چیزهایی را با خود حمل می‌کنند که به این راحتی‌ها از وجودشان پاک نمی‌شود. ما در زندگی‌مان معمولاً اتفاقات کوچکی در اطراف‌مان رخ می‌دهد اما در طول یک جنگ، شدیدترین اتفاقات از منظر دراماتیک برای زندگی آدم‌ها رخ می‌دهد اما کسی خیلی متوجه آن‌ها نمی‌شود. کشتن یک آدم اصلاً کار ساده‌ای نیست، حتی اگر دشمن باشد. محیط جنگ فضای تفکرات سانتی‌مانتال نیست.

از این منظر نامه‌ها، را می‌توان اولین محل تخلیه هیجانی یک رزمنده دانست، به‌خصوص رزمنده‌ای که از سوی دشمن اسیر شده و حتی تحقیر هم شده است. در این موقعیت یک اسیر می‌خواهد با نامه‌نگاری با عزیزانش خودش را تخلیه هیجانی کند. به همین دلیل معتقد بودم که این متن‌ها بسیار ارزشمند هستند، به‌خصوص اگر با این دید دراماتیک به آن‌ها نگاه کنیم. به همین دلیل رفتن سراغ این سوژه برایم جذاب بود. کما اینکه هنوز هم این فیلم برای من تمام نشده و همچنان نامه برخی از این اسرا را می‌خوانم.

* هنوز این نامه‌ها موجود هستند؟

علیزاده: همه این نامه‌ها به‌صورت آرشیو شده در دسترس هستند. در زمان جنگ ستادی مأمور بازخوانی و ممیزی این نامه‌ها بوده است. یکی از افرادی که خودش در این فرآیند حضور داشته این موضوع را با من در میان گذاشت. با پیش‌زمینه‌ای که نسبت به موضوع نامه‌نگاری داشتم، احساس کردم این ایده ظرفیت روایت در قالب یک فیلم را دارد.

* مساله منافقین چندسالی است که سوژه برخی فیلم‌های سینمایی هم بوده است و همزمان بعد از جریانات اخیر تیرانا، برخی این گروهک را تمام شده می‌دانند. به‌نظر شما چقدر لازم است که همچنان در تولیدات نمایشی خود به این گروهک بپردازیم؟

هاشم مسعودی: واقعیت این است که من معتقد نیستم که این‌ها تمام شده‌اند. کما اینکه در سال‌های اخیر هم شاهد برخی تحرکات و حتی عضوگیری‌های آن‌ها بوده‌ایم. حتی اگر بپذیریم که آن‌ها تمام شده‌اند هم نمی‌توان آن‌ها را روایت نکرد. مانند داعش که شاید امروز دیگر سرزمینی در اختیار نداشته باشد و شکست خورده باشد، اما داعش یک تفکر بود. کما اینکه منافقین هم نماینده یک تفکر بودند و صرفاً حضور فیزیکی نداشتند که بگوییم از بین رفته‌اند. من تجربه ساخت اثر درباره داعشی‌ها در عراق را داشته‌ام و آن‌ها بچه‌های بسیاری دارند که همین امروز دارند رشد می‌کنند. فرداروزی اگر مادر این‌ها درباره پدرشان با آن‌ها صحبت کند، فکرشان می‌تواند تکثیر شود. همین امروز وقتی با توابین فرقه رجوی صحبت می‌کنید، شاید از ساختار سازمان متنفر باشند اما همچنان به بخش‌هایی از آن تفکر پایبند هستند. از این منظر معتقدم ایدئولوژی پشت سازمان منافقین همچنان وجود دارد.

* یکی از ویژگی‌های روایت فیلم کوتاه «خوانا بنویسید» به تصویر درآوردن ملموس این مساله است که چقدر تشخیص فرد منافق در یک جمع دشوار و پیچیده بوده است.

مسعودی: قطعاً شناسایی فردی که مأموریتش جاسوسی است، بسیار پیچیده است. ذات کار افراد امنیتی همین پیچیدگی است و نمی‌توان آن را از این حرفه تفکیک کرد.

* چه شد که این پروژه را دونفره تهیه‌کنندگی کردید؟

مسعودی: من و مجتبی احسانی در فعالیت‌های خود در دفتر شمس فیلم، همه کارها را به صورت تهیه‌کنندگی مشترک پیش می‌بریم. مجتبی احسانی علاوه بر تهیه‌کنندگی مسئولیت تدوین این کار را هم برعهده داشت.

* تاکنون بازخوردی مبنی‌بر شباهت فضای کلی فیلم با آثار محمدحسین مهدویان داشته‌اید؟

علیزاده: بله. آقای مهدویان از پرچم‌داران پرداختن به دهه ۶۰ به‌خصوص ماجرای مجاهدین خلق در سینما هستند. در عین حال معتقدم جنس کار ما به‌دلیل زاویه دیدی که خودم به این موضوع داشتم، کمی متفاوت از آثار مهدویان است. مثلاً شما آیا مطمئن هستید نامزد کاراکتر اصلی، خودش منافق نیست؟ چرا او در جایی می‌گوید من چیزهایی از تو می‌دانم که مجبورم نکن بگویم؟

* در آن دهه مساله منافقین چیزی شبیه به یک خط قرمز برای همه مردم بوده و اینگونه نبوده که بپذیریم کسی منافقی را شناسایی کرده اما او را لو نداده است.

علیزاده: واقعیت این است که خودم هنوز قطعی نمی‌دانم کاراکترم می‌دانسته نامزد سابقش منافق است یا نه. در هر صورت اما در آن لحظه نمی‌گوید. حالا موقعیت این کاراکتر بستگی به برداشت شما دارد. ریزه‌کاری‌هایی را در سبک پرداخت شخصیت‌ها و یا حتی کارگردانی سعی کردیم لحاظ کنیم تا تفاوت‌هایی با کارهای آقای مهدویان داشته باشد و فاصله‌مان با کارهای او را حفظ کنیم. بالاخره محمدحسین مهدویان یک فیلم خیلی خوب درباره دهه ۶۰ ساخته است و طبیعی است که هر کس درباره آن دهه کاری را بسازد می‌گویند پشت دست او رفته است. شاید حتی یکی از دلایل فاصله گرفتن خودش از فیلمسازی درباره این دهه همین بود که نگویند دارد خودش را تکرار می‌کند. شاید ما هم مجبور شویم از فیلمسازی درباره دهه ۶۰ به سوژه‌های دیگر کوچ کنیم! (می‌خندد)

 

* آقای مسعودی شما ملاحظاتی درباره این شباهت نداشتید. به‌خصوص که حتی انتخاب لوکیشن کاری این افراد هم یادآور فیلم «ماجرای نیمروز» است.

مسعودی: این برداشت‌ها طبیعی است. اینگونه نیست که ما مدعی شویم نمی‌خواستیم مشابه آن فیلم را بسازیم اما در عین حال تأکید داریم قصدمان هم این شباهت نبوده است. آقای مهدویان فیلم‌های خوبی درباره این دهه و این فضای امنیتی ساخته و طبیعی است که کارهای خوب دیگر از نگاه مخاطب با آن آثار مقایسه شود. این مقایسه فی‌نفسه هم چیز بدی نیست. ما تلاش کردیم فضای عاشقانه روایت را کمی پررنگ کنیم که خیلی فضای امنیتی در آن پررنگ نشود، به همین دلیل هم کمتر شاهد عملیات هستیم. عملیات هم در لحظه‌ای رقم می‌خورد که شاهد احساس عاشقانه کاراکتر اصلی هم هستیم.

کمی درباره کاراکتر اسماعیل در داستان صحبت کنیم؛ به‌نظر می‌رسد کمی متزلزل است اما در پایان فرد اصلی را لو می‌دهد. سیر تحول این کاراکتر را خیلی در روایت فیلم نمی‌بینیم.

علیزاده: اسماعیل کارهای خودش را کرده و به نوعی تصمیمش را هم گرفته است. عملاً زمانی داستان آغاز می‌شود که این کاراکتر از دوره تزلزل عبور کرده و تصمیم‌های قطعی خود را هم گرفته است. او حتی می‌داند احتمال دارد اقدامش لو برود اما تصمیمش را گرفته است و ما در فیلم داریم نتیجه و پیامد آن تصمیم را می‌بینیم. در واقع تحول در این آدم رقم نمی‌خورد بلکه در شخصیت‌های دیگر داستان است که شاهد تحول هستیم. مانند نامزد سابقش که نگاهش تغییر می‌کند. و یا رئیس ستادی که از جایی به بعد متوجه می‌شود در ستادش چه خبر بوده است.

تحولی که شما در یک فیلم بلند داستانی می‌توانید در نظر بگیرد، به واسطه ارتباط طولانی مدت مخاطب با یک کاراکتر، باورپذیر می‌شود اما در یک فیلم کوتاه، شما فرصت کمتری در اختیار دارید، به همین دلیل یا باید قبل از یک تحول را به تصویر درآوریم یا بعد از آن را. روایت ما از جنس دوم بود. تحول در کاراکتر اتفاق افتاده است، دست به اقدامی زده که حالا داریم نتایج آن را می‌بینیم.

* آقای مسعودی کمی درباره هزینه‌های تولید فیلم هم می‌گوئید. با توجه به افزایش هزینه‌ها چه چالش‌هایی داشتید؟

مسعودی: این فیلم در سازمان اوج و با مشارکت انجمن سینمای جوانان تولید شده است. بالاخره کار در این حوزه سختی‌های خودش را هم دارد. فیلم آپارتمانی با داستان به‌روز هم مشکلات بودجه‌ای دارد چه برسد به یک فیلم تاریخی. ما همین الان درگیر تولید سریالی در حال و هوای دهه ۶۰ هستیم. مگر چقدر لوکیشن مناسب آن دهه در اختیار داریم؟ مگر چقدر لباس و آکسسوار درباره این دهه در اختیار داریم؟ مسائل بسیار زیادی در یک پروژه تاریخی وجود دارد که همه را باید رعایت کنید. بخشی از آن زمان می‌خواهد و بخش دیگر بودجه.

* می‌توانید بودجه تقریبی این فیلم را بگویید.

مسعودی: حدود ۷۰۰ میلیون تومان برای این کار هزینه شد. البته این نکته را در نظر بگیرید که در فرآیند فیلم کوتاه معمولاً عواملی مانند فیلمنامه‌نویس و کارگردان دستمزد واقعی خود را نمی‌گیرند. همه افراد هم با پیش‌فرض حضور در یک فیلم کوتاه پای کار می‌آیند اما باز هم هزینه‌های تولید تا این اندازه بالا رفته است. شما کافی است برای هر فرد سه وعده غذایی در نظر بگیرید، خودش ۵۰۰ هزار تومان هزینه روزانه برای هریک از عوامل می‌شود. حمل و نقل و موارد دیگر هم به این هزینه افزوده می‌شود.

هزینه‌ها آنقدر بالا رفته است که واقعاً دیگر تولید فیلم کوتاه صرفه ندارد، به‌خصوص که فیلم کوتاه هنوز وارد چرخه صنعتی سینما هم نشده است. نه محل مناسبی برای عرضه در تلویزیون برای آن تدارک دیده شده و نه پلتفرم‌ها فضایی را برای عرضه آن‌ها در نظر گرفته‌اند. برای این فیلم هم در حال رایزنی با تلویزیون برای پخش هستیم اما مالکیت اصلی پروژه در اختیار سازمان اوج است و تصمیم‌گیری نهایی با آن‌هاست.

ممکن است به این موارد نیز علاقه مند باشید:

0 دیدگاه در “شک دارم کاراکتر فیلمم منافق نباشد!/ حفظ فاصله از فیلم‌های مهدویان”

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

ویدئو

مشترک خبرنامه شوید

برای دریافت آخرین مطالب سایت در ایمیل خود عضو خبرنامه شوید