آخرین خبر

بساز، بنداز، بفروش!

آوای ایرانیان: دانشجو نوشت:

عباس اسماعیل گل؛ همانگونه که قانونی شدن استفاده از دستگاه ویدیوی خانگی و راه اندازی شدن فروشگاه های عرضه محصولات تصویری در اوایل دهه ۷۰  اجتناب ناپذیر بود و این امکان را در اختیار مخاطبان قرار داد که به جز آنتن تلویزیون و پرده سینما، گزینه دیگری هم برای تماشای آثار سینمایی داشته باشند، در اواخر دهه ۸۰  هم بار دیگر همین ضرورت به شکلی دیگر تکرار شد. ماجرا این بود که هم محدودیت های مالی تلویزیون مانعی بود برای همکاری با طیف گسترده تری از کارگردانانی که تمایل به ساخت مجموعه های نمایشی داشتند و هم رویکرد محافظه کارانه و خط کشی شده این رسانه، اجازه پرداختن به تعدادی از مضامین و ایده ها را نمی داد؛ از این رو اجتناب پذیر بود  که برای رفع این موانع، امکان ساخت سریال های نمایشی در نهادی به جز سازمان صدا و سیما فراهم شود.

بساز، بنداز، بفروش!

در سال های آغازین شکل گیری این روند، نابسامانی های غیر قابل بخششی اتفاق افتاد؛ بی سرانجام رها شدن نخستین مجموعه های این شبکه یعنی «قهوه تلخ» و «قلب یخی» که مشتاقان فراوانی هم داشتند لطمه بزرگی بود که در همان ابتدای کار به شبکه نمایش خانگی وارد شد. پس از آن دوره با توزیع نسل جدید موفق مجموعه های  شبکه نمایش خانگی(به لحاظ فروش) شامل «شهرزاد» و «عاشقانه»، وضعیت اطلاع رسانی و توزیع های هفتگی بسیار بهتر از پیش شد.

اما شبکه نمایش خانگی فضای بازتری برای طرح موضوعاتی که امکان مطرح شدن در تلویزیون را ندارند، است. در طول گذر زمان به نظر می آید حتی خیلی از مسائلی که در سینما نمی توان گفت در شبکه نمایش خانگی قابل طرح است. بنابراین این مدیا در قیاس با تلویزیون و سینما شبکه آزادتری محسوب می شود و به همین دلیل مردم از سریال های آن بیشتر استقبال می کنند.

تلویزیون سریال‌هایی دارد که اگرچه با محدودیت بیشتری نسبت به نمایش خانگی ساخته می‌شوند اما به دلیل استفاده از تکنیک های برتر مورد توجه مردم قرار می گیرد. این دو رسانه لزوما رقیب هم نیستند. البته شاید این پتانسیل وجود داشته باشد که نمایش خانگی رقیب تلویزیون باشد اما هنوز مردم این شبکه را درست نمی شناسند و سریال های آن را مستقیما نمی خرند و اغلب از طریق دانلود رایگان تماشا می کنند.

بساز، بنداز، بفروش!

شبکه نمایش خانگی با وجود سریال های موفقی که داشته هنوز نتوانسته یک رقیب جدی برای تلویزیون شود، شاید به صورت مقطعی با سریال هایش مطرح شده است اما معمولا موفقیت او دائمی نبوده و مختص به یک دوره بوده است مثل زمان پخش سریال شهرزاد.

شبکه نمایش خانگی در گذشته صرفا رسانه ای برای توزیع سریال‌های سوپرمارکتی تلقی می‌شد و محصولات آن بیشتر به عنوان فیلم‌های شانه تخم مرغی نام می گرفت اما به مرور زمان این شبکه توانست با ارتقای تکنیک محصولات خود، جایگاه بهتری پیدا کند هرچند که هنوز مانده تا به جایگاه اصلی خود برسد.

این روزها چند سریال در نمایش خانگی پخش میشود که از این میان به سریال «دل» ساخته منوچهر هادی اشاره کرد که بیشتر از سایر آثار مورد اقبال مخاطبان نمایش خانگی قرار گرفته است که در ادامه نگاهی به این سریال شده است:

آب بندی با داستان دوخطی

بساز، بنداز، بفروش!

بیشترین نقدی که به سریال ««دل» وارد است بحث «آب یندی» عجیبی است که به داستان نصف و نیمه سریال بسته شده است و این روزها به شدت روی اعصاب مخاطبان این سریال است ، کارگردان سریال، داستانی که به راحتی میتوانست با ۵، ۶ قسمت جمع کند با آب بستن فراوان به قصه و ریتم کند سریال را تا حدود ۴۰ قسمت پیش می برد.

منوچهر هادی از شگردهای مختلفی برای آب بستن به «سریال «دل» استفاده میکند که در ادامه به آن اشاره شده است به عنوان مثال این سریال که ۵۶ دقیقه است، تا ابتدای هر قسمت؛ ۷ دقیقه، شاهد مروری بر قسمت‌های قبلی و تیتراژ سریال هستیم و در انتهای این قسمت نیز از دقیقه ۵۰ تا ۵۶ به نمایش آنچه در قسمت بعد خواهید دید، اختصاص پیدا کرده است، یعنی تا همینجای کار حدود ۱۲ دقیقه از این قسمت سریال به بخش‌هایی اختصاص پیدا کرده که بودن یا نبودن آنها تاثیر چندانی برای مخاطب ندارد. این پایان ماجرا نیست و  در ادامه این ۴۴ دقیقه با این موضوع روبه‌رو میشویم که دقایق قابل تاملی از سریال به بهانه مرور خاظرات بایگران نقش های اصلی به پخش بخش‌هایی تکراری از قسمت های قبل سریال اختصاص دارد.

بساز، بنداز، بفروش!

اما این پایان کار سازندگان سریال «دل» برای کش دادن سریال نیست و کارگردان آن برای پر کردن

هر قسمت سریال یک موزیک ویدیوی ۵ تا ۱۰ دقیقه ای به سبک فیلمفارسی ها پخش میکند تا پروژه آب بندی سریال از هر نظر تکمیل شود. موزیک‌ویدئوهایی که در عمل هیچ کارکردی در پیشبرد قصه اصلی سریال ندارد، البته پخش موزیک ویدئو در حین سریال فی‌نفسه اتفاق بدی نیست ولی وقتی این موضوع تبدیل به پای ثابت اغلب قسمت‌های یک سریال می‌شود، نمی‌توان آن را به عنوان یک تکنیک هنری برای ارتباط بیشتر مخاطب با اثر در نظر گرفت، بلکه بیش از هر چیز باید آن را نشانه‌ای بر آب بستن به سریال دانست.

عشق هایی که دیگر مثلثی نیست

بساز، بنداز، بفروش!

شاید تا قبل از قسمت سی ام سریال «دل» خیلی ها به ترویج عشق های مثلثی در این سریال انتقاد داشتند که با پخش قسمت های جدید این سریال دیگر شاهد عشق های مثلثی نیستیم و سازندگان «دل» برای نخستین بار عشق های مربعی را هم به تصویر کشیده اند، اتفاقی که باید گفت، روی سریال های ترکیه ای را هم سفید کرده اند حال باید دید با ادامه این روند به ضلع های عشقی این سریال اضافه خواهد شد.

یکی از نکات قبل توجه درباره سریال دل مربوط به انتخاب بازیگران آن است، منوچهر هادی که انگار تحت هر شرایطی میخواهد همسرش(یکتا ناصر) و بازیگران مورد علاقه اش را در آثارش جای دهد نقش هایی که مختص بازیگران ۲۰ و چندساله را به چهره هایی چون یکتا ناصر، ساره بیات و … میدهد.

بساز، بنداز، بفروش!

در مجموع باید گفت، این روزهای که بحث نظارت بر اثار نمایش خانگی بیشتر از گذشته جدی تر شده، باید گفت، اگر متولیان وزارت ارشاد در کیفیت آثار سریال های نمایش خانگی نظارت لازم را داشتند هم اکنون شاهد کم فروشی عجیب سازندگان سریال نبودیم .

ممکن است به این موارد نیز علاقه مند باشید:

0 دیدگاه در “بساز، بنداز، بفروش!”

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

ویدئو

مشترک خبرنامه شوید

برای دریافت آخرین مطالب سایت در ایمیل خود عضو خبرنامه شوید